1. He edged away from the thug.
[ترجمه ترگمان]از دست قاتل دور شد
[ترجمه گوگل]او از رقیب دور شد
2. The thug grappled him around the neck.
[ترجمه ترگمان]قاتل دستش را دور گردن او حلقه کرد
[ترجمه گوگل]قاتل او را در اطراف گردن کشید
3. It gave me heart to see one thug get what he deserves.
[ترجمه ترگمان]به من دل داد تا ببینم یه آدمکش به چیزی که لیاقتش رو داره برسه
[ترجمه گوگل]این به من قلب داد تا یک رقیب را ببیند و آنچه را که سزاوار است به دست آورد
4. It is hardly likely that a vicious thug will wait politely while we ring the police.
[ترجمه ترگمان]بعید به نظر می رسد که یک جنایتکار شرور در حالی که ما به پلیس زنگ می زنیم، مودبانه منتظر می ماند
[ترجمه گوگل]به سختی ممکن است یک قاتل بدبخت به طور مودبانه منتظر بماند در حالی که پلیس را صدا زدیم
5. He was a thug when he came off the streets with explosive fists to become the youngest heavyweight champ ever.
[ترجمه ترگمان]او یک آدم کش بود که با مشت های explosive از خیابان بیرون آمد تا جوان ترین قهرمان سنگین وزن جهان شود
[ترجمه گوگل]او هنگامی که از خیابان ها با مشت های انفجاری کنار کشید، یک قاتل بود تا جوان ترین قهرمان سنگین وزن شود
6. But then the Triad thug was falling backward, the knife spinning away harmlessly through the air.
[ترجمه ترگمان]اما پس از آن که قاتل مافیای چینی به پشت افتاد، چاقویی که بی ضرر در هوا پرواز می کرد، به دور خود می چرخید
[ترجمه گوگل]اما پس از آن، قاتل تریاد سقوط کرد و به عقب برگشت چاقو از هوا بی فایده بود
7. Even with a badge, MacLane was a blundering thug.
[ترجمه ترگمان]حتی با یک نشان، یک آدم کش مرتکب شده بود
[ترجمه گوگل]حتی با یک نشان MacLane یک رقیب خطا بود
8. It's the one-off thug who normally panics and lashes out.
[ترجمه ترگمان]این همون قاتل one که در حالت عادی ترسیده و مژه بر هم می زنه
[ترجمه گوگل]این یک قاتل خاموش است که به طور معمول وحشت زده و ضربه زده است
9. Next came a motorcycle driven by that thug Blue Mooney.
[ترجمه ترگمان]سپس یک موتور سیکلت از سوی آن آدم کش Blue به راه افتاد
[ترجمه گوگل]بعد یک موتور سیکلت رانده شده توسط آن آدم ربایی آبی موینی
10. But the thug pulled out a shotgun, ordered the officer to lie on the ground and jumped into the car.
[ترجمه ترگمان]اما قاتل یک شات گان بیرون کشید و به افسر دستور داد روی زمین دراز بکشد و سوار اتومبیل شود
[ترجمه گوگل]اما قاتل اسلحه را بیرون کشید، دستور داد که افسر بر روی زمین دروغ بگذارد و وارد ماشین شود
11. You still the same guy that got Thug Life tatted on his arm?
[ترجمه ترگمان]تو هنوز همون آدمی هستی که کل زندگیش رو دستش بوده؟
[ترجمه گوگل]شما هنوز همان مردی هستید که زندگیاش را در آغوش خود گرفتید؟
12. The thug gave him a punch in the chest.
[ترجمه ترگمان]قاتل یه مشت تو سینه اش خورده
[ترجمه گوگل]رقیب او را در قفسه سینه پانچ کرد
13. They're jokes, and the hashtag serves as a sort of "can you top this" repository of over-the-top "thug" behavior.
[ترجمه ترگمان]آن ها شوخی می کنند، و هشتگ هایی به عنوان نوعی \"می تواند شما را در بالای این\" رفتار \"آدم کش\" برتر \" قرار دهد
[ترجمه گوگل]آنها جوک ها هستند، و هشتگ به عنوان نوعی از 'آیا می توانید این مخزن رفتار گرگ و میش' را بالا ببرید
14. I'm still the thug you love to hate.
[ترجمه ترگمان]من هنوز همون قاتلی هستم که تو دوست داری ازش متنفر باشی
[ترجمه گوگل]من هنوز هم دزد دریایی هستم که دوست داری ازت متنفرم
15. Thug Livin out a prison, pistols in the air, ( hahaha ).
[ترجمه ترگمان]thug یک زندان، هفت تیر در هوا (hahaha)را بیرون می کشد
[ترجمه گوگل]قاتل لویین یک زندان، اسلحه در هوا، (هاهااها)