1. i felt in my heart the presage of an earthquake
به دلم برات شده بود که زلزله خواهد آمد.
2. the coming of the swallow is a true presage of spring
آمدن چلچله ها پیشنمای راستین بهار است.
3. Those black clouds presage a storm.
[ترجمه ترگمان]آن ابره ای سیاه بر جای طوفان دیده می شدند
[ترجمه گوگل]این ابرهای سیاه، طوفان را تهدید می کنند
4. By certain signs we may presage of heats and rains.
[ترجمه ترگمان]ما با نشانه های خاص ممکن است نشان از گرما و گرما داشته باشیم
[ترجمه گوگل]با نشانه های خاصی می توان از گرما و باران پیش بینی کرد
5. In dreams one may presage the future.
[ترجمه ترگمان]در رویاها، ممکن است نشان از آینده داشته باشد
[ترجمه گوگل]در رویاها ممکن است آینده را پیش بینی کند
6. Its hooting was thought to presage death, for owls were the personification of restless spirits returning to earth to seek revenge.
[ترجمه ترگمان]صدای سوت آن به فکر مرگ بود، زیرا جغدها مظهر ارواح بی قراری بودند که به دنبال انتقام بودند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که از بین بردن آن از مرگ جلوگیری می شد، زیرا جغدها شخصیت روحانی های بی قرار هستند که به دنبال انتقام می گردند
7. They presage the reinvention of Reaganomics for the 21st century.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]آنها از بازتعریف Reaganomics برای قرن 21 استفاده می کنند
8. Recent small earthquakes may presage a much larger one.
[ترجمه ترگمان]زمین لرزه های کوچک اخیر ممکن است نشان از بسیار بزرگ تر داشته باشند
[ترجمه گوگل]زلزله های اخیر اخیر ممکن است بسیار بزرگتر از آن باشند
9. Her appearance here would presage a shipwreck, the candle lighting the way for pall bearers who would follow.
[ترجمه ترگمان]ظاهر او در اینجا از نشان دادن یک کشتی شکسته، شمع را روشن می کرد و شمع را روشن می کرد
[ترجمه گوگل]ظاهر آن در اینجا یک کشتی خراب خواهد شد، شمع روشن کردن راه برای حامیان pall که دنبال خواهد کرد
10. Those clouds presage a storm.
[ترجمه ترگمان]این ابره ای نشان بر طوفان بودند
[ترجمه گوگل]این ابرها یک طوفان را تهدید می کنند
11. Conclusion: Dynamic transcutaneous bilirubinometry can presage newborn pathological jaundice.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: transcutaneous پویا bilirubinometry می تواند نشان از یرقان و یرقان بیمارگونه داشته باشد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: بیلی روبینومتری پرده ای پوستی می تواند زردی پاتولوژیک نوزادی را تحمل کند
12. Figurines presage the emergence of sculpture in greece.
[ترجمه ترگمان]figurines نشان از ظهور مجسمه سازی در یونان داشت
[ترجمه گوگل]شکلات از ظهور مجسمه سازی در گرجستان جلوگیری می کند
13. The change could presage serious problems.
[ترجمه ترگمان]این تغییر می تواند نشان از مشکلات جدی داشته باشد
[ترجمه گوگل]این تغییر می تواند مشکلات جدی ایجاد کند
14. This is a presage and an urge.
[ترجمه ترگمان]این یک نشانه presage و یک نیاز است
[ترجمه گوگل]این یک پیشگویی و دلگرمی است
15. The lowering clouds presage a storm.
[ترجمه ترگمان]ابره ای کم ارتفاع نشان طوفان را نشان می دادند
[ترجمه گوگل]ابرهای نزولی طوفان را تهدید می کند
16. On past form the slowdown seemed likely to presage a long slump.
[ترجمه ترگمان]در حالت گذشته، به نظر می رسید که ترافیک سنگین، به احتمال زیاد از روی slump بلند به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد که کاهش رشد در شکل گذشته احتمالا یک رکود طولانی را پیش بینی کرده است