کلمه جو
صفحه اصلی

consist of

انگلیسی به انگلیسی

• comprise of; be composed of

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] تشکیل شدن از

مترادف و متضاد

made up of


Synonyms: amount to, be composed of, comprise, contain, embody, include, incorporate, involve


جملات نمونه

1. Their lives consist of the humdrum activities of everyday existence.
[ترجمه ترگمان]زندگی آن ها شامل فعالیت های یکنواخت زندگی روزمره است
[ترجمه گوگل]زندگی آنها شامل فعالیت های مختصر زندگی روزمره است

2. The award will consist of a lump sum to a maximum value of $5000.
[ترجمه ترگمان]این جایزه شامل یک مجموع lump تا حداکثر قیمت ۵۰۰۰ دلار خواهد بود
[ترجمه گوگل]این جایزه شامل یک مبلغ واحد به ارزش حداکثر 5000 دلار خواهد بود

3. The atmosphere consist of more than 70 % of nitrogen.
[ترجمه ترگمان]اتمسفر دارای بیش از ۷۰ % نیتروژن است
[ترجمه گوگل]اتمسفر بیش از 70 درصد نیتروژن است

4. With a conventional repayment mortgage, the repayments consist of both capital and interest.
[ترجمه ترگمان]این بازپرداخت با یک وام بازپرداخت معمولی، شامل سرمایه و هم سود می باشد
[ترجمه گوگل]با وام مسکن بازپرداخت مرسوم، بازپرداختها شامل سرمایه و سرمایه می باشند

5. At this point esch chromosome consist of a pair of chromatids and the two associated chromosomes are termed a tetrad.
[ترجمه ترگمان]در این مرحله، کروموزوم شامل یک جفت of و دو کروموزوم متناظر، tetrad نامیده می شود
[ترجمه گوگل]در این نقطه کروموزوم esch متشکل از یک جفت کروماتید است و دو کروموزوم مرتبط با آن تتراد نامیده می شود

6. Many jazz trios consist of a piano, guitar and double bass.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از دسته های سه نفری جاز از یک پیانو، گیتار و باس دو نفره تشکیل شده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از سه گانه جاز شامل پیانو، گیتار و دوبس هستند

7. A company's assets can consist of cash, investments, buildings, machinery, specialist knowledge or copyright material such as music or computer software.
[ترجمه ترگمان]دارایی های یک شرکت می تواند شامل وجوه نقد، سرمایه گذاری، ساختمان، ماشین آلات، دانش تخصصی یا مواد کپی رایت مانند موسیقی یا نرم افزار کامپیوتری باشد
[ترجمه گوگل]دارایی های شرکت می تواند شامل پول نقد، سرمایه گذاری، ساختمان ها، ماشین آلات، دانش تخصصی یا مواد کپی رایت مانند موسیقی یا نرم افزار کامپیوتر باشد

8. "What does your market research consist of?"— 'Well. the thing is. it depends on our target age group. '
[ترجمه ترگمان]تحقیق بازار شما از چه چیزی تشکیل شده است؟ - خوب مساله این است بستگی به گروه سنی هدف ما دارد
[ترجمه گوگل]'تحقیقات بازار شما چیست؟' - 'خوب چیزی که است این بستگی به گروه سنی هدف ما دارد '

9. The lungs consist of millions of tiny air sacs.
[ترجمه ترگمان]ریه ها شامل میلیون ها کیسه هوایی کوچک هستند
[ترجمه گوگل]ریه ها شامل میلیون ها کیسه هوای کوچک می شوند

10. The development will consist of 66 dwellings and a number of offices.
[ترجمه ترگمان]این توسعه شامل ۶۶ خانه و تعدادی دفتر خواهد بود
[ترجمه گوگل]توسعه شامل 66 خانه و تعدادی از دفاتر خواهد بود

11. The division will consist of two tank companies and one infantry company.
[ترجمه ترگمان]این تقسیم شامل دو شرکت تانک و یک شرکت پیاده نظام خواهد بود
[ترجمه گوگل]این بخش شامل دو شرکت مخزن و یک شرکت پیاده نظام خواهد بود

12. Many villages in Mali consist of mud huts.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از روستاها در مالی شامل کلبه های گلی هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از روستاها در مالزی از کلبه های گلی تشکیل شده است

13. The listening texts consist of short, bite-sized chunks which are accessible to beginners.
[ترجمه ترگمان]متون گوش شده شامل بخش های کوتاه و کوچکی هستند که برای مبتدیان در دسترس هستند
[ترجمه گوگل]متون گوش دادن شامل تکه های کوچکی هستند که برای مبتدیان در دسترس هستند

14. Society does not consist of isolated individuals, but people in a network of relationships.
[ترجمه ترگمان]جامعه شامل افراد منزوی نمی شود بلکه افراد در یک شبکه از روابط تشکیل می شوند
[ترجمه گوگل]جامعه شامل افراد جدا نیست، بلکه افراد در یک شبکه روابط است

پیشنهاد کاربران

مبتنی بر

برگزار


مشتمل بودن بر

شامل، داری . . . بودن،
Has، include

شامل - شامل شدن - تشکیل شدن از
= be made up of

متشکل بودن از، داشتن، عبارت بودن از

شامل شدن

متشکل از

تشکیل شدن از

includeمعنی شامل شدن میدهد و consist of معنی متشکل شدن از میدهد

Include


کلمات دیگر: