1. it was providential that at the time of the earthquake we were in the courtyard
خدایی شد که هنگام زلزله در حیاط بودیم.
2. He explained the yellow fever epidemic as a providential act to discourage urban growth.
[ترجمه ترگمان]او اپیدمی تب زرد را به عنوان یک عمل الهی برای دلسرد کردن رشد شهری توضیح داد
[ترجمه گوگل]وی اپیدمی تب زرد را به عنوان یک اقدام موقت برای جلوگیری از رشد شهرها توضیح داد
3. A providential wind carried the raft to the shore.
[ترجمه ترگمان]بادی providential قایق را به ساحل می برد
[ترجمه گوگل]باد هوشیار، قایق را به ساحل حمل می کرد
4. Their departure just before the floods was providential.
[ترجمه ترگمان]عزیمت آن ها در برابر سیل مشیت الهی بود
[ترجمه گوگل]خروج آنها دقیقا قبل از سیل بود
5. The announcement seems providential at a time when good news is in short supply.
[ترجمه ترگمان]این خبر در زمانی که خبر خوب در عرضه کم است، به نظر مساعد می رسد
[ترجمه گوگل]اعلامیه به نظر می رسد در زمانی که خبر خوب عرضه کم است، به نظر می رسد
6. Nevertheless, Freud did detect a providential, protective element in the superego.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، فروید یک عنصر محافظ و محافظ را در ابرمن تشخیص داد
[ترجمه گوگل]با این وجود، فروید یک عنصر حفاظتی را در superego تشخیص داد
7. Thanks to that providential snowstorm the attack had been repulsed.
[ترجمه ترگمان]به لطف آن طوفان الهی، حمله دفع شد
[ترجمه گوگل]با تشکر از این حوادث برف و باران، این حمله منهدم شده است
8. To Robyn, it seemed a providential opportunity to make another - this time decisive - break with Charles.
[ترجمه ترگمان]فکر کردن به این که این بار فرصت خوبی برای رسیدن به چارلز داشته باشد، این فرصت خیلی خوبی به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]برای رابین، به نظر می رسید یک فرصت providential برای ایجاد دیگری - این بار قاطع - شکسته با چارلز
9. There was, however, a drawback to this providential escape, which he realized as he walked up the hall.
[ترجمه ترگمان]با این حال، مانعی در راه فرار خداوند وجود داشت که متوجه شد که در تالار قدم می زند
[ترجمه گوگل]با این حال، یک نقطه ضعف برای این فرار محفوظ بود، که او متوجه شد که او به سمت سالن راه می رفت
10. This was providential rest and shelter until the moon rose.
[ترجمه ترگمان]این مشیت الهی بود تا وقتی که ماه از خواب بیدار شد
[ترجمه گوگل]این بود بقیه وسائل و پناهگاه تا زمانی که ماه افزایش یافت
11. Christians confess the lordship and the providential care of God over the world.
[ترجمه ترگمان]مسیحیان به اربابی اعتراف می کنند و خداوند از خداوند بر جهان مراقبت می کند
[ترجمه گوگل]مسیحیان از خداوند و مراقبت حمایتی از خدا در سراسر جهان اعتراف می کنند
12. Their departure just before the floods providential.
[ترجمه ترگمان]عزیمت آن ها قبل از سیل مشیت الهی بود
[ترجمه گوگل]خروج آنها درست قبل از سیل وقف شده است
13. It'struck her as providential that she should be the instrument of his initiation.
[ترجمه ترگمان]به نظرش چنین رسید که او باید وسیله ای برای این کار باشد
[ترجمه گوگل]او را به عنوان محرمانه توصیف کنید که او باید ابزار آغازش باشد
14. Providential: This disposition of likelihood and individual is concerned.
[ترجمه ترگمان]providential: این وضعیت احتمال و فردی نگران است
[ترجمه گوگل]مواجهه با این موقعیت احتمال و فردی مربوط می شود
15. The pistols were loaded so our escape is indeed providential.
[ترجمه ترگمان]این تپانچه چنان پر بود که راه فرار ما در واقع مشیت الهی است
[ترجمه گوگل]اسلحه ها بارگیری شده اند، بنابراین فرار ما حقیقتا محفوظ است