کلمه جو
صفحه اصلی

put into perspective

پیشنهاد کاربران

میشه یه جورایی شفاف سازی کردن چیزی مثلا : ( عامیانه خودمون شنیدید میگن بزار روشنت کنم به قولی حالیت کنم )

You don't think it's that big a deal? Well, let me put it into perspective for you: each of us will get 10 years in prison if we're caught.

To “put something in perspective” means to compare with something similar to give a clearer, more accurate idea

از منظر تازه ای دیدن، عوض کردن/ تغییر دادن نگاه/دیدگاه نسبت به چیزی
you can put your worries into perspective when you realise how many people in the world are so much worse off than you
طرز نگاهت را می توانی نسبت به نگرانیهایت تغییر دهی وقتی که درک کنی چه تعداد از انسانها شرایطی بسیار بدتر از تو دارند. - درک اینکه چه تعداد از انسانها شرایطی بسیار وخیمتر از ما دارند، می تواند دیدگاهمان را نسبت به نگرانیهایمان تغییر دهد.


کلمات دیگر: