پذیرایی، تهیه کردن، اذوقه رساندن، خواربار رساندن
catering
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• business of supplying and serving food (at parties and events)
catering is the activity or business of providing food and drink for people.
catering is the activity or business of providing food and drink for people.
جملات نمونه
1. there are agencies that specialize in catering for large parties
بنگاه هایی وجود دارد که کارشان تهیه ی غذا برای مهمانی های بزرگ است.
2. Catering in the schools is run on a franchise basis.
[ترجمه سینا محمدی] تدارک غذا در مدارس بر عهده شرکت های تدارکاتی زنجیره ای می باشد
[ترجمه ترگمان]کار تدارکات در مدارس بر پایه حق امتیاز اجرا می شود[ترجمه گوگل]غذا در مدارس بر اساس یک حق رای دادن اجرا می شود
3. I'm catering for twelve on Sunday, all the family are coming.
[ترجمه سینا محمدی] من برای ساعت دوازده روز یکشنبه غذا تدارک دیده ام همه اعضای خانواده دارند می آیند
[ترجمه ترگمان]من برای دوازده روز یکشنبه غذا می خورم، همه خانواده دارند می آیند[ترجمه گوگل]من یکشنبه دوازدهم غذا می خورم، تمام خانواده ها می آیند
4. He recently did the catering for a presidential reception.
[ترجمه ترگمان]او به تازگی تهیه غذا برای یک میهمانی ریاست جمهوری را انجام داده است
[ترجمه گوگل]او اخیرا غذا برای پذیرش ریاست جمهوری دریافت کرد
[ترجمه گوگل]او اخیرا غذا برای پذیرش ریاست جمهوری دریافت کرد
5. To top it all off one of the catering staff managed to slice their finger cutting cheese.
[ترجمه ترگمان]در بالای آن، یکی از کارکنان فروشگاه تدارکات را برای برش پنیر به کار برد
[ترجمه گوگل]برای بالا بردن همه اینها یکی از کارکنان پذیرایی موفق به برش پنیر بریدن انگشت خود شد
[ترجمه گوگل]برای بالا بردن همه اینها یکی از کارکنان پذیرایی موفق به برش پنیر بریدن انگشت خود شد
6. Catering staff staged a sit-down protest as a gesture of solidarity with the striking nurses.
[ترجمه ترگمان]کارکنان بخش تدارکات تظاهرات اعتراضی را به عنوان نشانه ای از همبستگی با پرستاران برجسته ترتیب دادند
[ترجمه گوگل]کارکنان غذا یک اعتراض نشستن را به عنوان یک ژست همبستگی با پرستاران چشمگیر انجام دادند
[ترجمه گوگل]کارکنان غذا یک اعتراض نشستن را به عنوان یک ژست همبستگی با پرستاران چشمگیر انجام دادند
7. Reviewers lammed into the film for catering to low tastes.
[ترجمه ترگمان]این فیلم را برای تهیه غذا به طعم های کم تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]داوران برای فیلمبرداری به سلیقه کمرنگ شده اند
[ترجمه گوگل]داوران برای فیلمبرداری به سلیقه کمرنگ شده اند
8. She wanted to start her own catering business.
[ترجمه ترگمان]اون می خواست کار و کاسبی خودش رو شروع کنه
[ترجمه گوگل]او می خواست کسب و کار خود را در زمینه غذا آغاز کند
[ترجمه گوگل]او می خواست کسب و کار خود را در زمینه غذا آغاز کند
9. Most of our work now involves catering for weddings.
[ترجمه ترگمان]اغلب کار ما شامل تهیه غذا برای عروسی است
[ترجمه گوگل]اکثر کارهای ما در حال حاضر شامل غذا برای عروسی است
[ترجمه گوگل]اکثر کارهای ما در حال حاضر شامل غذا برای عروسی است
10. There were six bidders for the catering contract.
[ترجمه ترگمان]در این مورد شش پیشنهاد برای قرارداد تهیه غذا وجود داشت
[ترجمه گوگل]شش داوطلب برای قرارداد غذا وجود داشت
[ترجمه گوگل]شش داوطلب برای قرارداد غذا وجود داشت
11. Catering may now account for close on a quarter of pub turnover.
[ترجمه ترگمان]Catering ممکن است به خاطر نزدیک شدن به یک سکه پنج سنتی حساب شود
[ترجمه گوگل]در حال حاضر ممکن است در حال حاضر غذا در یک چهارم گردش گردش کند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر ممکن است در حال حاضر غذا در یک چهارم گردش گردش کند
12. Who did the catering for your son's wedding?
[ترجمه ترگمان]چه کسی برای عروسی پسرت غذا درست کرده؟
[ترجمه گوگل]چه کسی غذا خوردن برای عروسی پسرش بود؟
[ترجمه گوگل]چه کسی غذا خوردن برای عروسی پسرش بود؟
13. Their catering business remained strong despite the recession.
[ترجمه ترگمان]تجارت تدارکاتی آن ها علی رغم رکود اقتصادی، همچنان قوی بود
[ترجمه گوگل]با وجود رکود اقتصادی، کسب و کار خود را خنک نگه داشت
[ترجمه گوگل]با وجود رکود اقتصادی، کسب و کار خود را خنک نگه داشت
14. Catering has been franchised to a private company.
[ترجمه ترگمان]کار تدارکات به یک شرکت خصوصی واگذار شده است
[ترجمه گوگل]خدمات پذیرایی به یک شرکت خصوصی واگذار شده است
[ترجمه گوگل]خدمات پذیرایی به یک شرکت خصوصی واگذار شده است
15. They decided to start a catering business.
[ترجمه ترگمان]آن ها تصمیم گرفتند که کار تدارکاتی را شروع کنند
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفتند یک کسب و کار پذیرایی را شروع کنند
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفتند یک کسب و کار پذیرایی را شروع کنند
پیشنهاد کاربران
تهیه غذا
Provide فراهم کردن
طباخی
پخت و پز
تامین، تهیه، تدارک، تغذیه، ارضا، برآوردهسازی، فراهم سازی، پرورش
تامین کننده، تهیه کننده، تدارک دهنده، تغذیه کننده، ارضاکننده، برآوردهکننده، فراهم کننده، پرورنده
درنظرگیری، درنظرگیرنده
تامین کننده، تهیه کننده، تدارک دهنده، تغذیه کننده، ارضاکننده، برآوردهکننده، فراهم کننده، پرورنده
درنظرگیری، درنظرگیرنده
تهیه غذا ( معادل بومی و خودمانیمون : غذای آماده )
پذیرایی
تشریفات
تهیه غذا و انواع نوشیدنی های گرم و سرد ببرون بر
تدارکات اغذیه
تدارک غذا
تدارک غذا
کترینگ
catering ( عمومی )
واژه مصوب: تهیة غذا
تعریف: کسب وکاری که در آن به تهیه و تدارک غذا و نوشیدنی در شمار انبوه، معمولاً به صورت قراردادی، می پردازند
واژه مصوب: تهیة غذا
تعریف: کسب وکاری که در آن به تهیه و تدارک غذا و نوشیدنی در شمار انبوه، معمولاً به صورت قراردادی، می پردازند
کلمات دیگر: