کلمه جو
صفحه اصلی

british


معنی : انگلیسی، زبان انگلیسی، اهل انگلیس، بریتانیایی
معانی دیگر : وابسته به بریتانیا و مردم آن، بریتانیایی (بریتانیا به انگلیس و اسکاتلند و ولز و کورن وال اطلاق می شود)، وابسته به کشورهای مشترک المنافع بریتانیا، زبان اهالی انگلستان باستان (cymric هم می گویند)، رجوع شود به: british english

انگلیسی به فارسی

بریتانیایی


انگلیس، انگلیسی، زبان انگلیسی، بریتانیایی، اهل انگلیس


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to Great Britain or its people, culture, language, or the like.
اسم ( noun )
(1) تعریف: the people of Great Britain collectively.

(2) تعریف: the English language as spoken and written in Great Britain.

(3) تعریف: the language of the ancient Celts of southern Great Britain.

• of or pertaining to great britain or its residents
british means belonging or relating to great britain.
the british are the people who come from great britain.

مترادف و متضاد

انگلیسی (اسم)
british, english, englishman, briton, britisher, johnny, limejuicer, limey

زبان انگلیسی (اسم)
british

اهل انگلیس (صفت)
british

بریتانیایی (صفت)
britannic, british

جملات نمونه

1. These policies have wreaked havoc on the British economy.
[ترجمه ترگمان]این سیاست ها باعث آسیب زدن به اقتصاد بریتانیا شده اند
[ترجمه گوگل]این سیاست ها بر اقتصاد بریتانیا تاثیر گذاشته است

2. British Airways have two flights a day to Bangkok, and there are onward flights to Phnom Penh.
[ترجمه Alex] خط هوایى بریتانیا دو پرواز در روز به بانکوک دارد و پرواز هاى بعدى به پنوم پن انجام میشود
[ترجمه ترگمان]خطوط هوایی انگلیس دو پرواز در روز به بانکوک دارند و به بعد پروازه ای خود را به پنوم پن باز خواهند کرد
[ترجمه گوگل]British Airways روز دوشنبه به بانکوک سفر می کند و پروازهای بعدی به پنوم پن انجام می شود

3. Only a minority of British households do/does not have a car.
[ترجمه ترگمان]تنها یک اقلیت از خانواده های انگلیسی این کار را انجام می دهند \/ خودرو ندارند
[ترجمه گوگل]فقط یک اقلیت خانوارهای بریتانیایی ماشین ندارند

4. The Spanish media were still sniping at the British press yesterday.
[ترجمه ترگمان]رسانه های اسپانیایی دیروز در مطبوعات بریتانیا sniping کردند
[ترجمه گوگل]رسانه های اسپانیایی دیروز در مطبوعات انگلیس بودند

5. British men are often seen as being reserved and unemotional.
[ترجمه ترگمان]مردان انگلیسی اغلب به عنوان reserved و بی احساس شناخته می شوند
[ترجمه گوگل]مردان بریتانیایی اغلب به عنوان محافظت شده و بیقراری دیده می شوند

6. He last night denounced the British 'genius for running ourselves down'.
[ترجمه ترگمان]او دیشب نبوغ انگلیسی را برای اداره کردن خودمان به باد انتقاد گرفت
[ترجمه گوگل]وی شب گذشته وی را برانگیخت تا 'نابغه بریتانیا' خود را فراموش کند

7. The British present political system has evolved over several centuries.
[ترجمه ترگمان]سیستم سیاسی کنونی بریتانیا در طول چند قرن تکامل یافته است
[ترجمه گوگل]نظام سیاسی بریتانیا در طول قرن ها تکامل یافته است

8. The British police do not carry guns.
[ترجمه ترگمان]پلیس بریتانیا اسلحه حمل نمی کند
[ترجمه گوگل]پلیس بریتانیا اسلحه حمل نمی کند

9. If the British were as bountiful as the Americans, donations to charities would more than treble.
[ترجمه ترگمان]اگر انگلیسی ها به اندازه آمریکایی ها بخشنده بودند، کمک های خیریه به خیریه ها از سه برابر بیشتر می شد
[ترجمه گوگل]اگر بریتانیایی ها به عنوان آمریکایی ها باهوش بودند، کمک های مالی به موسسات خیریه بیش از سه برابر بود

10. In 197 only 2% of British professors were female.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۷ تنها ۲ درصد از استادان بریتانیایی زن بودند
[ترجمه گوگل]در سال 1972 تنها 2 درصد اساتید بریتانیایی زن بودند

11. Today's award ceremony took place at the British Embassy in Tokyo.
[ترجمه ترگمان]مراسم اعطای جایزه امروز در سفارت انگلیس در توکیو برگزار شد
[ترجمه گوگل]مراسم تحلیف امروز در سفارت بریتانیا در توکیو برگزار شد

12. Most of the top British trainers were at the ringside.
[ترجمه ترگمان]اغلب مربیان ارشد بریتانیایی در the بودند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مربیان برتر بریتانیا در رینگ بودند

13. British newspapers were full of moral outrage at the weakness of other countries.
[ترجمه ترگمان]روزنامه های انگلیسی از ضعف اخلاقی در مقابل ضعف کشورهای دیگر انباشته بودند
[ترجمه گوگل]روزنامه های بریتانیا پر از اخلاقیات اخلاقی در ضعف کشورهای دیگر بودند

14. She was the first British woman to climb the mountain .
[ترجمه نیلیا] او اولین زن انگلیسی بود که از کوه بالا رفت
[ترجمه ترگمان]او اولین زن انگلیسی بود که از کوه بالا می رفت
[ترجمه گوگل]او اولین زن انگلیسی بود که از کوه صعود کرد

اصطلاحات

the British

انگلیسی‌ها، مردم بریتانیا


پیشنهاد کاربران

معنای همه کلماتی که مورد پس رفت خلق میشود ومعنای جمله هایی که باعث میشودانسان دچار سرافکندی شود و آنچه که روزمره ما آدمیان وابسته هستند ok

بریتانیایی، اهل انگلیس ، زبان انگلیسی

The British: مردم بریتانیا، انگلیسی ها

بریتیش
بریتانیایی
انگلیسی


کلمات دیگر: