قضاوت، قضاوت کردن، داوری کردن، حکم دادن، تشخیص دادن، محاکمه کردن
judging
انگلیسی به فارسی
پیشنهاد کاربران
Evaluating
سنجش
قضاوت
محاکمه_رای_ارزیابی_دسترسی
“Most of the judging of Rob comes from people who do not know him and who choose to believe that he has no conception of American national interests
NEW YORK TIMES@
NEW YORK TIMES@
همون j در تیپ شناسی MBTI که در مقابل شهودی ( حسی ) یا همون p هست ( perceiving )
کلمات دیگر: