شاپرنود، نگهبانی کردن
chaperoned
انگلیسی به فارسی
پیشنهاد کاربران
در جمعی بودن و توسط دیگرانی همراهی شدن. یا حتی موردنظارت قرار داشتن توسط دیگرانی. مثلا دختری که با خانواده بیرون اومده و خانواده حواسشون به اعمالش هست و دختر آزادی کامل در رفتار نداره.
همراهی کردن شخصی به منظور مراقبت و نظارت، بپا، مراقب
she chaperoned the children at all times
she chaperoned the children at all times
کلمات دیگر: