وابسته به اندام، موثر بر اندام (به ویژه اندام حسی)، اندامی
organoleptic
وابسته به اندام، موثر بر اندام (به ویژه اندام حسی)، اندامی
انگلیسی به فارسی
وابسته به اندام، موثر بر اندام (بهویژه اندام حسی)، اندامی
واکنشگر (در برابر انگیزههای حسی)
organoleptic
پیشنهاد کاربران
حسی
ارگانولپتیکی
مربوط به کیفیت حسی اندام. کیفیت حسی
مثال
Organoleptic evaluation of foods
ارزیابی کیفیت حسی غذاها
رشته کشاورزی
مثال
Organoleptic evaluation of foods
ارزیابی کیفیت حسی غذاها
رشته کشاورزی
مربوط به بو، مزه، ظاهر و لمس غذا که در واقع ارزیابی غذا از طریق حواس است.
کلمات دیگر: