کلمه جو
صفحه اصلی

overthrown

انگلیسی به انگلیسی

( verb )
• : تعریف: past participle of

جملات نمونه

1. He said that Allende's government in Chile was overthrown by the army and the CIA in 197
[ترجمه ترگمان]او گفت که دولت آلنده در سال ۱۹۷ توسط ارتش و سازمان سیا سرنگون شد
[ترجمه گوگل]او گفت که دولت آلنده در شیلی توسط ارتش و سازمان سیا در سال 197 سرنگون شد

2. The old corrupt, totalitarian regime was overthrown.
[ترجمه ترگمان]رژیم فاسد و مستبد سرنگون شد
[ترجمه گوگل]رژیم فاسد و توتالیتر قدیمی سرنگون شد

3. That government was overthrown in a military coup three years ago.
[ترجمه ترگمان]این دولت سه سال پیش در یک کودتای نظامی سرنگون شد
[ترجمه گوگل]این حکومت سه سال پیش در کودتای نظامی سرنگون شد

4. The slavery was overthrown after the Civil War in U. S. A.
[ترجمه ترگمان]این برده داری پس از جنگ داخلی سال ۲۰۰۸ سرنگون شد اس الف
[ترجمه گوگل]بردگی پس از جنگ داخلی در U S A سرنگون شد

5. The tyrant was overthrown.
[ترجمه ترگمان]ظالم سرنگون شد
[ترجمه گوگل]ستمگر سرنگون شد

6. The late President Ferdinand Marcos was overthrown by a popular uprising in 198
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور وقت فردیناند مارکوس در سال ۱۹۸ تحت شورش مردمی برکنار شد
[ترجمه گوگل]فردیناند مارکوز، رئیس جمهور اواخر سال 1982، با قیام مردمی سرنگون شد

7. The president was overthrown in a military coup.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور در یک کودتای نظامی برکنار شد
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور در کودتای نظامی سرنگون شد

8. He has overthrown the basic standards of morality.
[ترجمه ترگمان]او معیارهای اصلی اخلاق را سرنگون کرده است
[ترجمه گوگل]او استانداردهای اساسی اخلاق را سرنگون کرده است

9. Many trees were overthrown by the storm.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از درختان براثر طوفان سرنگون شدند
[ترجمه گوگل]بسیاری از درختان توسط طوفان سرنگون شدند

10. He was ultimately overthrown and the country descended into chaos.
[ترجمه ترگمان]سرانجام سرنگون شد و کشور به هرج و مرج گرایید
[ترجمه گوگل]در نهایت او سرنگون شد و کشور به هرج و مرج تبدیل شد

11. The regime was overthrown by a popular revolt.
[ترجمه ترگمان]رژیم با شورش مردمی سرنگون شد
[ترجمه گوگل]رژیم توسط یک شورش مردمی سرنگون شد

12. But, in time, even the colonial masters were overthrown in their cricketing dominance by mere colonials.
[ترجمه ترگمان]اما در آن زمان، حتی اربابان استعماری توسط mere از colonials در cricketing خود نقش بر آب شده بودند
[ترجمه گوگل]اما در حقیقت، حتی استادان استعماری در سلطه پرورش کریکت خود توسط مستعمرات مستبد سرنگون شدند

13. Ben Bella was overthrown in a military coup in 196
[ترجمه ترگمان]بن بلا در یک کودتای نظامی در ۱۹۶ سرنگون شد
[ترجمه گوگل]بن بلا در سال 1966 در کودتای نظامی کشته شد

14. The Umayyads were finally overthrown and the first Abbasid, Abul-Abbas, took the throne.
[ترجمه ترگمان]سرانجام umayyads سرنگون شد و اولین عباسی، Abul، بر تخت نشست
[ترجمه گوگل]امویان در نهایت سرنگون شدند و نخستین عبادات، ابوال عباس، تاج و تخت را بردند

پیشنهاد کاربران

بر انداخته شده، سرنگون شده

منقرض شده


کلمات دیگر: