1. In 187 Japan sent its army to aggress and occupy China's vassal state of Liuqiu Islands, and changed the name of the Islands to Okinawaken.
[ترجمه ترگمان]در ۱۸۷ کشور ژاپن ارتش خود را به aggress فرستاد و دولت vassal جزایر Liuqiu را اشغال کرد و نام جزایر را به Okinawaken تغییر داد
[ترجمه گوگل]در سال 187 ژاپن ارتش خود را برای مهاجرت و اشغال وضعیت وصال چین جزایر لیوکیو فرستاد و نام جزایر را به اوکیناواکن تغییر داد
2. When translators translate, they usually invade and aggress on the original text, break the balance between the source text and target text and that between the source language and target language.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که مترجمان ترجمه می شوند، معمولا به متن اصلی حمله و aggress می کنند، تعادل بین متن مبدا و متن هدف و ارتباط بین زبان مبدا و زبان هدف را می شکنند
[ترجمه گوگل]هنگامی که مترجمان ترجمه میشوند، معمولا به متن اصلی حمله می کنند و از متن اصلی متنفر می شوند، تعادل بین متن اصلی و متن هدف و بین زبان اصلی و زبان مقصد را شکست می دهد
3. I don't know whether he aggress with you.
[ترجمه ترگمان]نمی دانم با تو چه می کند یا نه
[ترجمه گوگل]نمی دانم آیا با شما سر و کار دارد؟
4. Come here, I never aggress.
[ترجمه ترگمان]بیا اینجا، من هیچ وقت حرف نمی زنم
[ترجمه گوگل]بیا اینجا، من هرگز مهاجم نیستم
5. They then received negative comments on their social competence and were provided with an opportunity to aggress against the evaluator during a paired contest.
[ترجمه ترگمان]سپس آن ها در صلاحیت اجتماعی خود نظر منفی دریافت کردند و با فرصتی برای مقابله با ارزیاب در طول یک مسابقه جفت شده فراهم شدند
[ترجمه گوگل]آنها پس از آن نظرات منفی در مورد صلاحیت های اجتماعی خود را دریافت کردند و با یک فرصت برای مقابله با ارزیابی در طول مسابقه زوج، ارائه شد
6. In late 19th century and beginning of 20th century, Japan Buddhism did their missions towards China in essence, to aggress against China.
[ترجمه ترگمان]در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، مذهب بودا ماموریت خود را نسبت به چین در اصل، به aggress در مقابل چین انجام داد
[ترجمه گوگل]در اواخر قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم، بودیسم ژاپن مأموریت های خود را نسبت به چین انجام داد و به چالش کشیده شد
7. After that, those successive Qin kings kept a poly to aggress the east.
[ترجمه ترگمان]پس از آن، این شاهان (چین)موفق به پلی برای aggress در شرق ادامه دادند
[ترجمه گوگل]پس از آن، پادشاهان پی در پی چینی یک پلی را برای خنثی کردن شرق نگه داشتند
8. While in ghost form you will not be able to start battles aggress or run.
[ترجمه ترگمان]در حالی که به شکل روح، شما قادر به شروع جنگ با aggress یا دویدن نخواهید بود
[ترجمه گوگل]در حالی که در شکل روحانی شما قادر نخواهید بود که جنگ را متوقف کنید یا اجرا کنید
9. I have pressure. You have pressure. Why did you aggress me?
[ترجمه ترگمان]من تحت فشار هستم تو تحت فشار هستی چرا منو گول زدی؟
[ترجمه گوگل]فشار دارم تو فشار داری چرا من با من سر و کار دارید؟
10. In the scoring percentage, 71% in serve-then-aggress part, 37% in receive-then- aggress part, 51% in rally part.
[ترجمه ترگمان]در بخش امتیازدهی، ۷۱ درصد در بخش خدمات - سپس - aggress، ۳۷ % در بخش - - aggress و ۵۱ درصد در بخش تجمع
[ترجمه گوگل]در درصد به ثمر رساند، 71٪ در بخش خدمت و پس از آن، 37٪ در بخش دریافت و پس از آن، 51٪ در بخش تجمع