کلمه جو
صفحه اصلی

crimson


معنی : قرمز سیر، لاکی، برنگ خون، قرمز کردن
معانی دیگر : قرمز کردن یا شدن، ارغوانی شدن یا کردن، (از ریشه ی فارسی)، زرشکی، رنگ یا رنگیزه ی قرمز، خونین

انگلیسی به فارسی

قرمز مایل به زرد، قرمز سیر، قرمز کردن، لاکی، برنگ خون


به رنگ خون، قرمز سیر، لاکی، قرمز کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a dark reddish purple color.
مشابه: sanguine

• name of the athletic teams at harvard university (usa)
purplish-red color
make crimson, become crimson, redden
purplish-red
something that is crimson in colour is dark purplish-red.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] رنگ قرمز سیر - رنگ لاکی - ارغوانی

مترادف و متضاد

قرمز سیر (اسم)
crimson

لاکی (صفت)
crimson

برنگ خون (صفت)
bloody, blood-red, crimson, sanguine, red

قرمز کردن (فعل)
flush, crimson, redden, ruddle

جملات نمونه

a crimson dress

پیراهن قرمز


Her face turned crimson.

صورتش سرخ شد.


1. a crimson dress
پیراهن قرمز

2. her face turned crimson
صورتش سرخ شد.

3. become (or turn) crimson
قرمز شدن،(از خجالت) سرخ شدن

4. as night drew near the crimson sun drooped slowly in the west
با نزدیک شدن شب خورشید سرخ گون به آرامی در باختر غروب کرد.

5. The leaves turn crimson in autumn.
[ترجمه ترگمان]برگ ها در پاییز به رنگ قرمز سیر می کنند
[ترجمه گوگل]برگ در پاییز سبز مایل به قرمز می شود

6. He flushed crimson and began to shout angrily at Frank.
[ترجمه ترگمان]سرخ شد و با عصبانیت به فرانک سر داد
[ترجمه گوگل]او سرخ مایل به قرمز شد و شروع به فریاد زدن در فرانک

7. Crimson is her favourite color.
[ترجمه ترگمان]سرخ رنگ مورد علاقه او است
[ترجمه گوگل]Crimson رنگ مورد علاقه او است

8. Crimson draperies were looped along the walls.
[ترجمه ترگمان]پرده های سرخ در طول دیوارها حلقه شده بودند
[ترجمه گوگل]در امتداد دیوارها، پارچه های کریستالیزه شده سرخ شده بودند

9. They painted the kitchen in bold colours - crimson, purple and blue.
[ترجمه ترگمان]آشپزخانه را بارنگ های تند، ارغوانی، ارغوانی و آبی نقاشی کردند
[ترجمه گوگل]آنها آشپزخانه را با رنگ های پررنگ - قرمز، بنفش و آبی رنگ می کردند

10. The evening sky was suffused with crimson.
[ترجمه ترگمان]آسمان عصر پر از سرخی بود
[ترجمه گوگل]آسمان شب با قرمز خیس شد

11. Maple leaves turn crimson in autumn.
[ترجمه ترگمان]می پل می پل در پاییز به رنگ قرمز تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]برگ های افرا در پاییز به رنگ قرمز می چسبانند

12. The boy blushed crimson.
[ترجمه ترگمان]پسر سرخ شد
[ترجمه گوگل]این پسر قرمز رنگ بود

13. She was crimson with rage.
[ترجمه ترگمان]از شدت خشم قرمز شده بود
[ترجمه گوگل]او با خشم زرد بود

14. I use ultramarine, yellow ochre and crimson.
[ترجمه ترگمان]من از آبی سیر و زرد سرخ و سرخ آبی استفاده می کنم
[ترجمه گوگل]من از اورمارین، اچر زرد و قرمز استفاده می کنم

15. With macabre gracefulness, she is strangled with a crimson scarf.
[ترجمه ترگمان]با یه شال گردن قرمز، اون داره با یه روسری قرمز خفه میشه
[ترجمه گوگل]با شکوه وحشتناک، او با یک روسری قرمز خیس شده است

اصطلاحات

become (or turn) crimson

قرمز شدن، (از خجالت) سرخ شدن


پیشنهاد کاربران

زرشکی

در اصل اسم یک رودخانه است در امریکا. ولی به معنی سرخ .

جیگری


کلمات دیگر: