1. You will feel more buoyant and optimistic about the future than you have for a long time.
[ترجمه ترگمان]شما در مورد آینده نسبت به زمانی که برای مدت طولانی دارید، احساس شادمانی بیشتری خواهید کرد
[ترجمه گوگل]شما نسبت به مدت زمان طولانی در مورد آینده احساس خوش بینی و خوش بینی بیشتری خواهید داشت
2. The raft would be more buoyant if it was less heavy.
[ترجمه ترگمان]اگر کم تر سنگین می بود، کلک از آب می افتاد
[ترجمه گوگل]اگر کمتر سنگین باشد، قایق ممکن است بیشتر شناور باشد
3. Cork is a very buoyant material.
[ترجمه ترگمان]چوب پنبه یک ماده بسیار حساس است
[ترجمه گوگل]چوب پنبه یک ماده بسیار پر سر و صدا است
4. We were in a buoyant mood after winning our match.
[ترجمه ترگمان]بعد از برنده شدن مسابقه، سرحال بودیم
[ترجمه گوگل]ما پس از پیروزی در مسابقه ما در خلق و خوی پر سر و صدا بودیم
5. Demand for the product is buoyant.
[ترجمه ترگمان]تقاضا برای محصول شناور است
[ترجمه گوگل]تقاضا برای محصول بکار رفته است
6. Share prices were buoyant today in active trading.
[ترجمه ترگمان]قیمت های سهم امروز در تجارت فعال شناور بودند
[ترجمه گوگل]قیمت های سهام امروز در معاملات فعال تقویت شد
7. A boat must be made of buoyant material.
[ترجمه ترگمان]یک قایق باید از مواد شناور ساخته شود
[ترجمه گوگل]قایق باید از مواد شناور ساخته شود
8. This was such a small and buoyant boat.
[ترجمه ترگمان]این قایق کوچک و سبک باری بود
[ترجمه گوگل]این یک قایق کوچک و پرانرژی بود
9. Phil was in buoyant mood.
[ترجمه ترگمان] فیل \"سرحال بود\"
[ترجمه گوگل]فیل در خلوت شناور بود
10. Analysts expect the share price to remain buoyant.
[ترجمه ترگمان]تحلیلگران انتظار دارند که قیمت سهام همچنان شناور باقی بماند
[ترجمه گوگل]تحلیلگران انتظار دارند که قیمت سهم باقی بماند
11. They were all in buoyant mood.
[ترجمه ترگمان]همه شاد و سرحال بودند
[ترجمه گوگل]همه آنها در حالت خیره کننده بودند
12. Salt water is more buoyant than fresh water.
[ترجمه ترگمان]آب نمک بیش از آب شیرین شناور است
[ترجمه گوگل]آب نمکی بیشتر از آب شیرین است
13. We have a buoyant economy and unemployment is considerably lower than the regional average.
[ترجمه ترگمان]ما یک اقتصاد شناور داریم و بیکاری به طور قابل توجهی کم تر از میانگین منطقه ای است
[ترجمه گوگل]ما یک اقتصاد پرانرژی داریم و بیکاری به میزان قابل توجهی پایین تر از میانگین منطقه است
14. It takes a very buoyant personality to cope with constant rejection.
[ترجمه ترگمان]این کار یک شخصیت بسیار حساس را برای مقابله با رد شدن مداوم در نظر می گیرد
[ترجمه گوگل]شخصیت بسیار پر سر و صدا برای مقابله با رد پایدار طول می کشد
15. Ma Bell's difficult times were matched by the buoyant profits of her seven regional offspring.
[ترجمه ترگمان]دوران سختی مادر با سوده ای حاصل از هفت بچه منطقه ای او تطبیق داده شد
[ترجمه گوگل]زمان های دشوار Ma Bell با سود سرشار از هفت فرزند منطقه ای او هماهنگ شده بود