نظم، سامان، ترتیب، بقاعدگی، فرمانبرداری
orderliness
نظم، سامان، ترتیب، بقاعدگی، فرمانبرداری
انگلیسی به فارسی
نظم و انضباط
انگلیسی به انگلیسی
• quality of being in order; neatness, tidiness; good behavior
جملات نمونه
1. She must have been well disciplined for her orderliness.
[ترجمه ترگمان]او باید از نظم و ترتیب او نظم و ترتیب داشته باشد
[ترجمه گوگل]او باید به خاطر نظم او به خوبی نظم داده باشد
[ترجمه گوگل]او باید به خاطر نظم او به خوبی نظم داده باشد
2. A balance is achieved in the painting between orderliness and unpredictability.
[ترجمه ترگمان]تعادل بین نظم و نظم و حال غیرقابل پیش بینی به دست می آید
[ترجمه گوگل]تعادل در نقاشی بین نظم و غیرقابل پیش بینی به دست می آید
[ترجمه گوگل]تعادل در نقاشی بین نظم و غیرقابل پیش بینی به دست می آید
3. The effect of the resulting orderliness was a greatly improved efficiency.
[ترجمه ترگمان]تاثیر نظم و ترتیب حاصله بسیار بهبود یافته بود
[ترجمه گوگل]اثر نظم حاصل از آن، کارایی بسیار بهبود یافته بود
[ترجمه گوگل]اثر نظم حاصل از آن، کارایی بسیار بهبود یافته بود
4. Rules and orderliness appeal to girls from an early age, and so arithmetic in elementary school comes easily to her.
[ترجمه ترگمان]قوانین و نظم و ترتیب برای دختران از سن کم، و به همین ترتیب، ریاضیات در مدرسه ابتدایی به آسانی به سوی او می آید
[ترجمه گوگل]قوانین و نظم و انضباط برای دختران از سنین اولیه تجدید نظر می کنند و بنابراین حسابداری در مدرسه ابتدایی به راحتی به او می رسد
[ترجمه گوگل]قوانین و نظم و انضباط برای دختران از سنین اولیه تجدید نظر می کنند و بنابراین حسابداری در مدرسه ابتدایی به راحتی به او می رسد
5. When a reasonable degree of orderliness appears, the arrangements can be made more complex.
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک درجه منطقی از نظم و نظم پدیدار می شود، ترتیبات می تواند پیچیده تر هم باشد
[ترجمه گوگل]هنگامی که میزان معقول بودن معیار به نظر می رسد، ترتیبات می تواند پیچیده تر شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که میزان معقول بودن معیار به نظر می رسد، ترتیبات می تواند پیچیده تر شود
6. I loved the orderliness of their little bungalow, and their well-kept garden.
[ترجمه ترگمان]من نظم و ترتیب خانه آن ها را دوست داشتم و باغ خوب آن ها را دوست داشتم
[ترجمه گوگل]من دوست داشتنی تر از خانه های ییلاقی خود و باغ های نگهداری آنها را دوست داشتم
[ترجمه گوگل]من دوست داشتنی تر از خانه های ییلاقی خود و باغ های نگهداری آنها را دوست داشتم
7. This paper trys to analyze the inherent characters, orderliness and the development of the transaction mechanism by comparing the current two exchange systems in the"Secondary Board"market.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به تجزیه و تحلیل شخصیت های اصلی، نظم و توسعه مکانیزم معامله با مقایسه دو سیستم تبادل جاری در بازار \"بورد فرعی\" می پردازد
[ترجمه گوگل]این مقاله برای تجزیه و تحلیل کاراکترهای ذاتی، مرتب سازی و توسعه ساز و کار معامله با مقایسه دو سیستم مبادلات جاری در Marketplace Secondary Board می باشد
[ترجمه گوگل]این مقاله برای تجزیه و تحلیل کاراکترهای ذاتی، مرتب سازی و توسعه ساز و کار معامله با مقایسه دو سیستم مبادلات جاری در Marketplace Secondary Board می باشد
8. There was a pleasing grace in the orderliness of their lives.
[ترجمه ترگمان]در نظم و ترتیب زندگی شان شکوه مطبوعی بود
[ترجمه گوگل]خوشبختی در منظر زندگی آنها بود
[ترجمه گوگل]خوشبختی در منظر زندگی آنها بود
9. Their orderliness showed that they had been well disciplined.
[ترجمه ترگمان]از نظم و ترتیب آن ها معلوم بود که منظم شده اند
[ترجمه گوگل]نظم و انضباط آنها نشان داد که آنها به خوبی نظم گرفته بودند
[ترجمه گوگل]نظم و انضباط آنها نشان داد که آنها به خوبی نظم گرفته بودند
10. It faithfully captures the elegant orderliness of social reality that grows out of the logic of human action.
[ترجمه ترگمان]آن نظم و نظم و نظم و نظم و نظم و نظم اجتماعی را که از منطق عمل بشر در حال رشد است، به دست می آورد
[ترجمه گوگل]این امر به وضوح نظم ظریف واقعیت اجتماعی را که از منطق عمل انسانها رشد می کند، می گیرد
[ترجمه گوگل]این امر به وضوح نظم ظریف واقعیت اجتماعی را که از منطق عمل انسانها رشد می کند، می گیرد
11. Chapter three discusses the general orderliness and road style on evolution of urban structure.
[ترجمه ترگمان]فصل سوم نظم عمومی و سبک جاده را درباره تکامل ساختار شهری بحث می کند
[ترجمه گوگل]در فصل سوم، نظم کلی و سبک جاده بر تکامل ساختار شهری بحث می شود
[ترجمه گوگل]در فصل سوم، نظم کلی و سبک جاده بر تکامل ساختار شهری بحث می شود
12. The influencing orderliness of the cutting depth and the rake angle of the tool on cutting qualities are found and the mathematical models are built.
[ترجمه ترگمان]نظم موثر عمق برش و زاویه rake ابزار بر روی برش ویژگی ها یافت می شوند و مدل های ریاضی ساخته می شوند
[ترجمه گوگل]ترتیب تأثیر پذیری عمق برش و زاویه چرخش ابزار بر روی کیفیت برش ها یافت می شود و مدل های ریاضی ساخته می شوند
[ترجمه گوگل]ترتیب تأثیر پذیری عمق برش و زاویه چرخش ابزار بر روی کیفیت برش ها یافت می شود و مدل های ریاضی ساخته می شوند
13. The informational orderliness could be classificated into ordered pair, informational ordered series and informational ordered network.
[ترجمه ترگمان]نظم اطلاعاتی را می توان به یک جفت منظم سفارش داد، یک مجموعه منظم سفارش داد و دستور داد که شبکه سفارش داده شود
[ترجمه گوگل]نظم اطلاعاتی می تواند به جفت های سفارش داده شده، مجموعه دستورالعمل های اطلاعاتی و شبکه دستورالعمل اطلاعات طبقه بندی شود
[ترجمه گوگل]نظم اطلاعاتی می تواند به جفت های سفارش داده شده، مجموعه دستورالعمل های اطلاعاتی و شبکه دستورالعمل اطلاعات طبقه بندی شود
14. She maintains a certain orderliness in all these things.
[ترجمه ترگمان]نظم و ترتیب خاصی را در همه این چیزها حفظ می کند
[ترجمه گوگل]او در این همه چیز مرتب می کند
[ترجمه گوگل]او در این همه چیز مرتب می کند
15. The colony was round, orderliness velvet and translucence.
[ترجمه ترگمان]قسمت مهاجر نشین آن اطراف گرد و نظم و ترتیب بود
[ترجمه گوگل]مستعمره گرد، مخملی نظم و شفافیت بود
[ترجمه گوگل]مستعمره گرد، مخملی نظم و شفافیت بود
پیشنهاد کاربران
انتظام
ساماندهی
تشریفات
ترتیبات
ترتیب
کلمات دیگر: