ایجاد یک نقطه
make a point
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• prove a point
جملات نمونه
1. The Chinese make a point of their personal honor.
[ترجمه ترگمان]چینی ها به افتخار شخصی خود اشاره می کنند
[ترجمه گوگل]چینی ها نقطه ای از افتخار شخصی خود را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]چینی ها نقطه ای از افتخار شخصی خود را نشان می دهند
2. I always make a point of checking that all the windows are shut before I go out.
[ترجمه ترگمان]من همیشه سعی می کنم بررسی کنم که تمام پنجره ها قبل از بیرون رفتن بسته شده اند
[ترجمه گوگل]من همیشه یک نقطه را بررسی می کنم که قبل از اینکه بیرون بیایید همه پنجره ها بسته می شوند
[ترجمه گوگل]من همیشه یک نقطه را بررسی می کنم که قبل از اینکه بیرون بیایید همه پنجره ها بسته می شوند
3. I always make a point of being early.
[ترجمه ترگمان]من همیشه سعی می کنم که زود باشم
[ترجمه گوگل]من همیشه یک نقطه از زود بودن را می بینم
[ترجمه گوگل]من همیشه یک نقطه از زود بودن را می بینم
4. Make a point of backing up your files at regular intervals.
[ترجمه ترگمان]یک نقطه از پشتیبانی از فایل های خود در فواصل زمانی منظم داشته باشید
[ترجمه گوگل]یک نقطه پشتیبان گیری از فایل های خود را در فواصل منظم
[ترجمه گوگل]یک نقطه پشتیبان گیری از فایل های خود را در فواصل منظم
5. Reporters sometimes stretch the facts to make a point.
[ترجمه ترگمان]خبرنگاران گاهی اوقات حقایق را بیان می کنند تا یک نکته را بیان کنند
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات خبرنگاران واقعیت را به یک نقطه می رسانند
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات خبرنگاران واقعیت را به یک نقطه می رسانند
6. The one thing Roy will definitely make a point of reading is innovations catalogues.
[ترجمه ترگمان]چیزی که روی روی روی آن اتفاق می افتد قطعا یک نقطه از مطالعه است که در فهرست گنجانده شده است
[ترجمه گوگل]یکی از چیزهایی که روی به طور قطع یک نقطه از خواندن را ایجاد می کند، کاتالوگ نوآوری است
[ترجمه گوگل]یکی از چیزهایی که روی به طور قطع یک نقطه از خواندن را ایجاد می کند، کاتالوگ نوآوری است
7. Next time you visit Fenland Aviation Museum, make a point of looking at the photograph albums pertaining to the Merlin's strip-down.
[ترجمه ترگمان]دفعه بعد که شما از موزه هواپیمایی Fenland دیدن می کنید، به عکس های مربوط به نوار (Merlin)(مرلین)نگاه کنید
[ترجمه گوگل]دفعه بعد که شما از موزه هوانوردی Fenland بازدید می کنید، نقطه ای را برای نگاه کردن به آلبوم های عکس های مربوط به نوار مارلین ایجاد کنید
[ترجمه گوگل]دفعه بعد که شما از موزه هوانوردی Fenland بازدید می کنید، نقطه ای را برای نگاه کردن به آلبوم های عکس های مربوط به نوار مارلین ایجاد کنید
8. He can also make a point of talking to Mr Yeltsin and other republican leaders to offer them moral support.
[ترجمه ترگمان]او همچنین می تواند یک نقطه صحبت با آقای یلتسین و دیگر رهبران جمهوریخواه برای ارائه پشتیبانی اخلاقی به آن ها بدهد
[ترجمه گوگل]او همچنین می تواند با آقای یلتسین و دیگر رهبران جمهوری خواه صحبت کند تا آنها را از حمایت اخلاقی حمایت کند
[ترجمه گوگل]او همچنین می تواند با آقای یلتسین و دیگر رهبران جمهوری خواه صحبت کند تا آنها را از حمایت اخلاقی حمایت کند
9. Make a point of always having more than one project on the go.
[ترجمه ترگمان]یک نقطه از همیشه داشته باشید که بیش از یک پروژه در مسیر خود داشته باشید
[ترجمه گوگل]نقطه ای که همیشه بیشتر از یک پروژه در حال حرکت داشته باشید
[ترجمه گوگل]نقطه ای که همیشه بیشتر از یک پروژه در حال حرکت داشته باشید
10. Others make a point of coming on a weekday when the scene is less frenzied.
[ترجمه ترگمان]دیگران زمانی که صحنه کم تر از حد پیش می رود، در یک روز هفته می آیند
[ترجمه گوگل]دیگران یک نقطه در یک روز در روز می گذرند، زمانی که صحنه ها کمتر فریب خورده اند
[ترجمه گوگل]دیگران یک نقطه در یک روز در روز می گذرند، زمانی که صحنه ها کمتر فریب خورده اند
11. Hitachi is expected to make a point of integration, management and directory synchronisation.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که شرکت هیتاچی نقطه ادغام، مدیریت و همزمانی دایرکتوری را ایجاد کند
[ترجمه گوگل]انتظار میرود هیتاچی یک نقطه ادغام، مدیریت و هماهنگ سازی دایرکتوری را ایجاد کند
[ترجمه گوگل]انتظار میرود هیتاچی یک نقطه ادغام، مدیریت و هماهنگ سازی دایرکتوری را ایجاد کند
12. Voices buzzed, then rose in laughter or to make a point more forcibly.
[ترجمه ترگمان]صداها وزوز می کردند، بعد از خنده بلند می شدند و یا با زور حرف می زدند
[ترجمه گوگل]صداهای وزوز، سپس در خنده و یا به منظور ایجاد یک نقطه بیشتر خشونت آمیز
[ترجمه گوگل]صداهای وزوز، سپس در خنده و یا به منظور ایجاد یک نقطه بیشتر خشونت آمیز
13. Sometimes I make a point of not saying the pledge at all, just to make sure abstention remains permissible.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات به این نکته اشاره می کنم که این تعهد را به هیچ وجه نمی گویم، فقط برای اینکه مطمئن شوید خودداری از خودداری مجاز است
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات من می گویم که این تعهد را تمام نمی کنم، فقط برای اطمینان از عدم استرداد مجاز است
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات من می گویم که این تعهد را تمام نمی کنم، فقط برای اطمینان از عدم استرداد مجاز است
14. Make a point of crossing where there is a central bollard.
[ترجمه ترگمان]یک نقطه تقاطع پیدا کنید که در آن یک بولارد مرکزی وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک نقطه عبور از جایی که پله مرکزی وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک نقطه عبور از جایی که پله مرکزی وجود دارد
پیشنهاد کاربران
جلب توجه کردن
to give one's attention to doing something
to give one's attention to doing something
بحث کردن درباره ی یک ایده و نظر
ترویج دادن و تبلیغ کردن یک ایده و نظر
ترویج دادن و تبلیغ کردن یک ایده و نظر
اشاره به موضوع مهمی داشتن You made a point that we all should remember. He spoke for an hour without making a point.
در مسابقه امتیاز گرفتن Bob made a point in the last match.
در مسابقه امتیاز گرفتن Bob made a point in the last match.
تلاش کردن برای
اهتمام ویژه داشتن، مبذول داشتن نگاه، توجه خاصی داشتن، نظر داشتن
She makes a point of treating her employees fairly
She makes a point of calling her grandmother every week
This suit make a point that you’re free to look as stupid as you like
She makes a point of treating her employees fairly
She makes a point of calling her grandmother every week
This suit make a point that you’re free to look as stupid as you like
سعی کردن
سعی در ایجاد نقطه نظر
همیشه حواسم هست که
همیشه مواظبم که
توی همچنین پس زمینه هایی بکار میره
همیشه مواظبم که
توی همچنین پس زمینه هایی بکار میره
کلمات دیگر: