کلمه جو
صفحه اصلی

presents

انگلیسی به فارسی

هدیه، زمان حال، زمان حاضر، تقدیم، پیشکش، تحفه، اهداء، بخشش، سوقات، ره اورد، سفته، عطا، عطیه، ارائه دادن، معرفی کردن، بخشیدن، اهداء کردن، عرضه داشتن، تقدیم داشتن


انگلیسی به انگلیسی

• this document, these writings (law)

جملات نمونه

1. he brought presents for his children
برای فرزندانش هدایایی آورد.

2. this painting presents a shocking scene from the war
این نقاشی یک صحنه ی تکان دهنده از جنگ را نشان می دهد.

3. in spring, damavand presents a beautiful view
در بهار دماوند دورنمای زیبایی را ارائه می دهد.

پیشنهاد کاربران

ارائه دادن

معنی درستی ننوشته بودن
😐

هدیه
مثال:i enjoy getting presents from my brother

کادو . هدیه

بیان می کند

It presents the writer's feelings.
او ( آن ) بیان میکند ( نشان میدهد ) احساسات نویسنده را.


همانطور که میدانیم presentation یعنس سخنرانی کردن.
پس present یعنی بیان کردن یا سخن گفتن: )

presents
هدیه کادو

سلام کسی میدونه presents که در اول یا آخر فیلم ها و موسیقی ویدیو ها میارند به چه معناست؟

presents در جواب داریوش یعنی �تقدیم می کند�.

Gift


کلمات دیگر: