کلمه جو
صفحه اصلی

persecute


معنی : ازار کردن، دنبال کردن، پاپی شدن، جفا کردن، دائما مزاحم شدن و اذیت کردن
معانی دیگر : (به ویژه به خاطر مذهب یا سیاست یا نژاد) مورد ایذا و اذیت قرار دادن، ستم روا داشتن، آزار کردن، مصدع شدن، مزاحمت ایجاد کردن، اذیت کردن، دردسر دادن، به ستوه آوردن، ذله کردن

انگلیسی به فارسی

ازار کردن، جفا کردن، دائما مزاحم شدن واذیت کردن


آزار و اذیت، دنبال کردن، ازار کردن، جفا کردن، پاپی شدن، دائما مزاحم شدن و اذیت کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: persecutes, persecuting, persecuted
مشتقات: persecutive (adj.), persecutory (adj.), persecutor (n.)
(1) تعریف: to subject (esp. those belonging to a different political, religious, or racial group) to persistent harassment, punishment, or ill-treatment.
مترادف: harass, oppress
مشابه: abuse, crucify, discriminate against, dragoon, hector, maltreat, mistreat, outrage, tyrannize, victimize

- Among those persecuted by the Nazis were Jews, Romanies, Poles, and political opponents, as well as people with disabilities.
[ترجمه ترگمان] در بین کسانی که توسط نازی ها مورد آزار قرار گرفتند، یهودیان، Romanies، لهستانی ها، و مخالفان سیاسی و همچنین افراد معلول بودند
[ترجمه گوگل] از میان کسانی که توسط نازی ها مورد آزار و اذیت قرار گرفت، یهودیان، رومی ها، لهستانی ها، و مخالفان سیاسی، و همچنین افراد معلول بودند

(2) تعریف: to annoy or bother persistently; pester.
مترادف: annoy, badger, bother, harass, harry, hassle, pester, plague, torment
مشابه: aggravate, exasperate, hound, irritate, nag, needle, nettle, provoke, pursue, trouble, vex

- The bullies persecuted the new boy.
[ترجمه ترگمان] قلدرها یه پسر جدید رو اذیت کردن
[ترجمه گوگل] گرگ ها پسر جدید را آزار می دهند

• oppress, torment, maltreat; harass, hound, bother
if someone persecutes you, they treat you cruelly and unfairly over a long period of time.

مترادف و متضاد

ازار کردن (فعل)
badger, obsess, persecute

دنبال کردن (فعل)
trace, follow out, chase, course, pursue, track, persecute, continue, follow, dog

پاپی شدن (فعل)
persecute, hound, insist

جفا کردن (فعل)
persecute

دائما مزاحم شدن و اذیت کردن (فعل)
persecute

wrong, torment


Synonyms: afflict, aggrieve, annoy, badger, bait, beat, be on one’s case, bother, crucify, distress, dog, dragoon, drive up the wall, exile, expel, harass, hector, hound, hunt, ill-treat, injure, maltreat, martyr, molest, oppress, outrage, pester, pick on, plague, pursue, tease, torture, tyrannize, vex, victimize, worry


Antonyms: comfort, commend, console, reward, soothe


جملات نمونه

1. They persecute those who do not conform to their ideas.
[ترجمه ترگمان]آنان کسانی را که با عقاید خود همخوانی ندارند آزار می دهند
[ترجمه گوگل]آنها کسانی را که با ایده هایشان مطابقت ندارند، آزار می دهند

2. There were no heroes and heroines to persecute, no ruling elite and no mastering committee.
[ترجمه ترگمان]هیچ قهرمانان و قهرمانان زن وجود نداشتند که به آزار و اذیت، نه نخبگان حاکم و نه هیچ کمیته استادی بپردازند
[ترجمه گوگل]هیچ قهرمانی و قهرمانی برای آزار و اذیت وجود نداشت، هیچ نخبه حاکم و کمیته تسلطی وجود نداشت

3. Why does this inverted racialism not persecute Siamese kittens, I wonder?
[ترجمه ترگمان]تعجب می کنم که چرا این تصویر وارونه و وارونه مثل گربه امی ما را اذیت نمی کند؟
[ترجمه گوگل]چرا این نژادپرستی معکوس بچه های سایام را مورد آزار و اذیت قرار نمی دهد؟

4. Very quickly these two understood that they could persecute anyone they cared to as long as they sucked up to Chutra.
[ترجمه ترگمان]به سرعت این دو دریافتند که می توانند هر کسی را که تا آن زمان که به Chutra پیوسته بودند آزار دهند
[ترجمه گوگل]این دو خیلی سریع فهمیدند که آنها می توانند به هر کسی که مراقبت می کنند تا زمانی که به چوترا مکیده اند، آزار و اذیت کنند

5. Persecute and destroy them anger from under the heavens of the Lord.
[ترجمه ترگمان]از زیر آسمان خداوند خشم و غضب آن ها را از بین می برد
[ترجمه گوگل]آنها را تحت آزار و اذیت خداوند محکوم کنید و آنها را نابود کنید

6. If he had determined to persecute her he must take the consequences.
[ترجمه ترگمان]اگر او تصمیم گرفته بود که او را آزار دهد، باید عواقب آن را بر عهده بگیرد
[ترجمه گوگل]اگر او مصمم به آزار و اذیت او بود، باید عواقب آن را بگیرد

7. Blessed are you when people revile you and persecute you and utteryou falselyw on my account.
[ترجمه ترگمان]خوشا به حال شما که مردم ناسزا می گویند و شما را آزار می دهند و شما را آزار می دهند و به حساب من utteryou
[ترجمه گوگل]خوشبختانه زمانی که مردم شما را سرزنش می کنند و شما را مورد آزار و اذیت قرار می دهند و در حساب من اشتباه می کنند

8. All thy commandments are faithful : they persecute me wrongfully ; help thou me.
[ترجمه ترگمان]همه فرمان شما وفادار هستند، به اشتباه مرا آزار می دهند، به من کمک کنید
[ترجمه گوگل]تمام دستورات شما وفادار هستند که من را به اشتباه مورد آزار و اذیت قرار می دهند به من کمک کن

9. Bless them which persecute you: bless, and curse not.
[ترجمه جمال محسنی اصل] از آنهایی که شما را آزار می دهند به خداوند پناه ببرید؛به خداوند پناه ببرید و نفرین نکنید.
[ترجمه جمال محسنی اصل] ( از خداوند ) برای آنهایی که شما را می آزارند طلب آمرزش کنید ؛ به خداوند پناه ببرید و ( آنها ) را نفرین نکنید.
[ترجمه ترگمان]خدا حفظش کند که تو را آزار می دهد: خدا را شکر و لعنت به تو
[ترجمه گوگل]آنها را ستایش کنید که برکت می یابند و لعنت نکنید

10. By too enthusiastic Xia Zhiyang " persecute " girl of pathless of the garment that get pick, at once at October day in, the clad ability passion that indulges you to the top of one's bent!
[ترجمه ترگمان]با شور و اشتیاق بیش از حد به آن دختر از لباس که هر روز در ماه اکتبر وارد می شود و آن شور و شوق clad که شما را به بالای سرتان می برد آزار می دهد!
[ترجمه گوگل]با بیش از حد مشتاق Xia Zhiyang 'persecute' دختر بدون راه رفتن از لباس است که انتخاب کنید، در یک بار در ماه اکتبر روز، شور و شوق توانایی پوشیدگی که شما را به بالا از خم خود را تحمل!

11. Bless those who persecute you; bless and do not curse.
[ترجمه ترگمان]لعنت به کسانی که تو را آزار می دهند، خدا را شکر و نفرین نکن
[ترجمه گوگل]برکت کسانی که شما را آزار می دهند برکت دهد و لعنت نکن

12. Princes persecute me without cause, But my heart stands in awe of Your words.
[ترجمه ترگمان]پرنس ها من را بی هیچ دلیل آزار می دهند، اما قلب من از کلمات شما وحشت می کند
[ترجمه گوگل]شاهزاده ها بدون هیچ زحمتی را سرزنش می کنند، اما قلب من در ترس از کلمات شماست

13. Hitler's undisguised effort to persecute the Jews met with world - wide condemnation.
[ترجمه ترگمان]تلاش های علنی هیتلر برای آزار و اذیت یهودیان با محکومیت گسترده جهانی انجام شد
[ترجمه گوگل]هتک حرمت هیتلر برای ترساندن یهودیان با محکومیت جهانی محاکمه شد

14. So persecute them with thy tempest, and make them afraid with thy storm.
[ترجمه ترگمان]پس با طوفان تو آن ها را آزار می دهی و از توفان تو می ترسند
[ترجمه گوگل]پس آنها را با طوفان خود سرزنش کن و آنها را با طوفان خود بترسان

15. Saying, God hath forsaken him: persecute and take him ; for there is none to deliver him.
[ترجمه ترگمان]می گفت: خدا او را رها کرده و او را رها کرده است؛ زیرا کسی نیست که او را به آنجا برساند
[ترجمه گوگل]می گوید خداوند او را آزار و اذیت می کند و او را می گیرد؛ زیرا هیچ کس او را تحویل نمی دهد

They perseuted religious minorities.

آن‌ها اقلیت‌های مذهبی را مورد ظلم و جور قرار می‌دادند.


Mosquitoes persecuted us.

پشه‌ها ما را به ستوه آوردند.


پیشنهاد کاربران

مزاحم شدن و اذیت کردن

اذیت کردن کسی
( بیشتر بخاطر نژاد، مذهب و عقاید خاص مثلا سیاسی )

شکنجه کردن، اذیت کردن

تحت پیگرد قرار دادن


کلمات دیگر: