1. All the time they agonized and prayed.
[ترجمه ترگمان]در تمام این مدت ناراحت بودند و دعا می کردند
[ترجمه گوگل]همیشه آنها را تحمل و دعا می کردند
2. We agonized for hours about which wallpaper to buy.
[ترجمه ترگمان]ما ساعت ها در این مورد نگران بودیم که کدوم کاغذدیواری رو باید بخریم
[ترجمه گوگل]ما برای ساعتهایی که تصویر زمینه را خریداری کردیم، برای مدت طولانی تحقیر شدیم
3. I will not let your secret out to agonize the man I love.
[ترجمه ترگمان]من به راز تو اجازه نمیدم که رازت رو به کسی که دوست دارم زجر بدم
[ترجمه گوگل]من راز خود را اجازه نخواهم داد تا مردی را که دوست می دارد بترساند
4. All the way home she agonized about what she should do.
[ترجمه ترگمان]تمام راه برگشت به خانه نگران کاری بود که باید می کرد
[ترجمه گوگل]همه چیز در خانه او در مورد آنچه او باید انجام دهد
5. After five months of agonized debate they signed the treaty.
[ترجمه ترگمان]پس از پنج ماه بحث دردناک، آن ها پیمان را امضا کردند
[ترجمه گوگل]پس از پنج ماه بحث و جدال، معاهده را امضا کردند
6. From some place close by she heard agonized sobbing.
[ترجمه ترگمان]از جایی که نزدیک بود صدای گریه اش را شنید
[ترجمه گوگل]از جایی که نزدیک بود، صدای غم و اندوه را می شنید
7. She agonized for days about whether she should take the job.
[ترجمه ترگمان]برای چند روز عذاب کشید که آیا باید کار را قبول کند یا نه
[ترجمه گوگل]او برای چند روز در مورد اینکه آیا او باید کار را تحمل کند، تحقیر آمیز بود
8. If a present-day Darwin were to agonize over his matrimonial fate in what ways might it differ from the example above?
[ترجمه ترگمان]اگر داروین در حال حاضر نگران سرنوشت ازدواج خود باشد، چه راه هایی ممکن است با مثال بالا متفاوت باشد؟
[ترجمه گوگل]اگر یک داروی در حال حاضر در مورد سرنوشت مادری خود عذاب داشته باشد، چگونه می تواند آن را از مثال بالا متفاوت کند؟
9. It wouldn't do, I thought, to agonize or weep, or be embarrassing or cheap.
[ترجمه ترگمان]به خودم گفتم: این کار را نمی کنم، برای عذاب دادن یا گریه کردن، یا خجالت کشیدن یا ارزان
[ترجمه گوگل]من فکر نمی کردم که آزار و اذیت شود یا گریه کنم، یا شرمنده یا ارزان باشم
10. Stuttering has caused millions of people to agonize over this speech disorder.
[ترجمه ترگمان]لکنت زبان باعث نگرانی میلیون ها نفر از این اختلال در این سخنرانی شده است
[ترجمه گوگل]لکنت زبان باعث شده است که میلیون ها نفر در طول این اختلال گفتاری عصبانی شوند
11. Fisher and Martinez did not agonize over anything.
[ترجمه ترگمان]فیشر و مارتینز به هیچ چیزی عذاب نکشید
[ترجمه گوگل]فیشر و مارتینز بیش از هر چیز هجوم آوردند
12. All the time they agonize and pray.
[ترجمه ترگمان]در تمام مدتی که زجر می کشن و دعا می کنن
[ترجمه گوگل]همیشه آنها را تحمل می کنند و دعا می کنند
13. Come on Sam, agonize your assignment, just do it.
[ترجمه ترگمان]زودباش، \"سام\" ماموریت تو رو عذاب بده، فقط انجامش بده
[ترجمه گوگل]بیا بر سام، تکلیف خود را تحمل کنید، فقط آن را انجام دهید
14. I agonize for a while before buying a new toothbrush.
[ترجمه کاوه] من برای مدتی قبل از خرید یک مسواک جدید، با خود کلنجار رفتم.
[ترجمه ترگمان]من برای مدتی قبل از خرید یک مسواک جدید، نگران بودم
[ترجمه گوگل]من قبل از خرید یک مسواک جدید، برای مدتی عصبانی می شوم