1. the best bib and tucker
لباس پلوخوری،لباس مهمانی،بهترین لباس
2. the white bib of a rooster
سینه ی سفید یک خروس
3. they were dressed in their best bib and tucker
آنها فاخرترین جامه های خود را پوشیده بودند.
4. The baby was slobbering all over her bib.
[ترجمه ترگمان] بچه داشت جلوی bib رو خالی می کرد
[ترجمه گوگل]کودک بیش از همه لباس هایش را در دست گرفت
5. Victoria's mucky bib came off her flower-sprigged Viyella dress and the chocolate pudding was sponged from her face.
[ترجمه ترگمان]پیش بند تمیز ویکتوریا از روی گل flower گل رزی بیرون آمد و پودینگ شکلاتی با اسفنج از صورتش سرازیر شد
[ترجمه گوگل]لباس مجلسی مچاله ویکتوریا لباس Viyella گل گلدان خود را از دست داد و پودینگ شکلات از چهره اش شکسته شد
6. I felt like a country bumpkin in his bib overalls laughed right out of a formal ball.
[ترجمه ترگمان]احساس می کردم یک روستایی روستایی با لباس bib درست از یک مجلس رقص رسمی به خنده افتاد
[ترجمه گوگل]من احساس کردم که یک کت و شلوار کت و شلوار کت و شلوار در جیب خود را بطور مستقیم از توپ رسمی خندید
7. He puts on his best bib and tucker and books a top restaurant for a romantic dinner.
[ترجمه ترگمان]او بهترین لباسش را برای tucker و tucker درست می کند و برای یک شام عاشقانه یک رستوران عالی تهیه می کند
[ترجمه گوگل]او بهترین گل های خود را بر روی پای خود می کشد و یک رستوران عالی برای یک شام عاشقانه می نویسد
8. It felt fun, like tying on a lobster bib.
[ترجمه ترگمان]خیلی باحال بود، مثل بستن یه مشت خرچنگ
[ترجمه گوگل]این احساس لذتبخش بود، مثل بستن بند ناف
9. Kathleen went to the dance in her best bib and tucher.
[ترجمه ترگمان]کاتلین با بهترین پیش بند و tucher به رقص رفت
[ترجمه گوگل]Kathleen در رقص خود را در بهترین bib و tucher رفت
10. That baby is a dribbler; he needs a bib.
[ترجمه ترگمان]این بچه یه dribbler، اون به یه پیش بند احتیاج داره
[ترجمه گوگل]این کودک یک دروغ است؛ او نیاز به کمربند دارد
11. The baby is wearing a bib.
[ترجمه ترگمان]بچه یک پیش بند دارد
[ترجمه گوگل]کودک لباس زیر یک سینه بند دارد
12. Backward Indicator Bit (BIB), a one-bit field in the SS7 Message Signaling Unit (MSU), indicates a negative acknowledgment by the remote signaling point when toggled.
[ترجمه ترگمان]یک میدان یک بیتی در واحد سیگنال دهی پیغام SS۷ (BIB)، یک میدان یک بیتی را در واحد سیگنال دهی پیغام SS۷ (MSU)نشان می دهد، یک تصدیق منفی از نقطه علامت دهی دوردست در زمان toggled نشان می دهد
[ترجمه گوگل]بیت نشانگر عقب (BIB)، یک بیتی در واحد سیگنالینگ پیام SS7 (MSU)، نشان دهنده تأیید منفی توسط نقطه سیگنال از راه دور هنگام روشن شدن است
13. Spread collar. Pique bib front with genuine mother - of - pearl buttons at the placket.
[ترجمه ترگمان]یخه پهن جلو با دکمه های مادر واقعی در the
[ترجمه گوگل]یقه اسپرد پیک برف جلو با دکمه های مروارید واقعی در جعبه
14. Bib: Look at the baby, cradle.
[ترجمه ترگمان]بچه رو نگاه کن گهواره
[ترجمه گوگل]بیب نگاه کردن به کودک، گهواره
15. She wore her best bib - and - tucker.
[ترجمه ترگمان] اون بهترین پیش بند و \"تاکر\" رو پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او بهترین لباس های خود را با استفاده از لباس و لباس پوشید