وسیله ی پیش بینی، اسباب آینده نگری، گوی بلورین (که فالگیران با آن آینده نگری می کنند)، اسباب آیندهنگری he used history as a crystal ball to see into the future او از تاریخ برای پیشبینی آینده استفاده کرد
crystal ball
وسیله ی پیش بینی، اسباب آینده نگری، گوی بلورین (که فالگیران با آن آینده نگری می کنند)، اسباب آیندهنگری he used history as a crystal ball to see into the future او از تاریخ برای پیشبینی آینده استفاده کرد
انگلیسی به فارسی
گوی بلورین (که فالگیران با آن آیندهنگری میکنند)
وسیلهی پیشبینی، اسباب آیندهنگری
توپ کریستال
انگلیسی به انگلیسی
• circular orb made out of clear and transparent quartz or glass (used by fortune-tellers to predict the future)
a crystal ball is a ball made of clear glass which is used by fortune-tellers, who claim that they can see things that are going to happen in the future when they look into it.
people sometimes say that they are gazing into their crystal ball when they are trying to imagine what the future will be like.
a crystal ball is a ball made of clear glass which is used by fortune-tellers, who claim that they can see things that are going to happen in the future when they look into it.
people sometimes say that they are gazing into their crystal ball when they are trying to imagine what the future will be like.
جملات نمونه
1. Without a crystal ball, it's impossible to say where we'll be next year.
[ترجمه ترگمان]بدون یک گوی بلورین غیر ممکن است بگوییم که سال دیگر کجا خواهیم بود
[ترجمه گوگل]بدون یک توپ کریستال، غیر ممکن است که بگوییم کجا در سال آینده خواهیم بود
[ترجمه گوگل]بدون یک توپ کریستال، غیر ممکن است که بگوییم کجا در سال آینده خواهیم بود
2. I can't gaze into my crystal ball and tell you what will happen!
[ترجمه ترگمان]نمی توانم به گوی بلورین زل بزنم و بگویم چه اتفاقی خواهد افتاد!
[ترجمه گوگل]من نمی توانم به بلندی کریستال نگاه کنم و به شما بگویم چه اتفاقی خواهد افتاد!
[ترجمه گوگل]من نمی توانم به بلندی کریستال نگاه کنم و به شما بگویم چه اتفاقی خواهد افتاد!
3. Gazing into our crystal ball, we see Scott breaking her campaign promise to not privatize Tucson Water.
[ترجمه ترگمان]با خیره شدن به توپ بلورین ما، اسکان اسکات را می بینیم که قول می دهد که وعده های انتخاباتی اش را خصوصی سازی نکند
[ترجمه گوگل]چشم انداز به توپ کریستال ما، ما می بینیم اسکات شکستن مبارزات انتخاباتی خود را وعده خصوصی خصوصی آب آشامیدنی
[ترجمه گوگل]چشم انداز به توپ کریستال ما، ما می بینیم اسکات شکستن مبارزات انتخاباتی خود را وعده خصوصی خصوصی آب آشامیدنی
4. Robbie remembered the crystal ball from his previous visit.
[ترجمه ترگمان]رابی گوی بلورین را از دیدار قبلی خود به یاد آورد
[ترجمه گوگل]رابی توپ بلوری را از بازدید قبلیش به یاد آورده است
[ترجمه گوگل]رابی توپ بلوری را از بازدید قبلیش به یاد آورده است
5. But it doesn't take a crystal ball to figure out the diminishing returns involved in planning programmes around such disposable performers.
[ترجمه ترگمان]اما برای مشخص کردن بازده رو به کاهش دخیل در برنامه های برنامه ریزی در اطراف این بازیگران، یک توپ بلورین به دست نمی آید
[ترجمه گوگل]اما این یک توپ کریستال را برای فهمیدن بازده های کاهش یافته در برنامه های برنامه ریزی در اطراف چنین هنرمندان یکبار مصرف ندارد
[ترجمه گوگل]اما این یک توپ کریستال را برای فهمیدن بازده های کاهش یافته در برنامه های برنامه ریزی در اطراف چنین هنرمندان یکبار مصرف ندارد
6. The scientists' crystal ball is a bit cloudy on some things though.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، گوی بلورین دانشمندان کمی ابری است
[ترجمه گوگل]توپ کریستال دانشمندان در مورد بعضی چیزها کمی ابری است
[ترجمه گوگل]توپ کریستال دانشمندان در مورد بعضی چیزها کمی ابری است
7. I am, however, rather pleased that my crystal ball behaved so well this year.
[ترجمه ترگمان]با این حال، من خیلی خوشحال شدم که گوی بلورین من امسال خوب پیش رفت
[ترجمه گوگل]من، با این حال، خوشحالم که توپ بلوری من این سال بسیار خوب عمل کرد
[ترجمه گوگل]من، با این حال، خوشحالم که توپ بلوری من این سال بسیار خوب عمل کرد
8. Crystal ball, palm readings, tarot cards.
[ترجمه ترگمان]توپ کریستال، readings کف دست، فال تاروت
[ترجمه گوگل]توپ کریستال، خواندن کف دست، کارت های تاروت
[ترجمه گوگل]توپ کریستال، خواندن کف دست، کارت های تاروت
9. A crystal ball in which one can call up the past?
[ترجمه ترگمان]یک توپ بلورین در کدام یک از آن ها می تواند گذشته را صدا بزند؟
[ترجمه گوگل]توپ بلوری که در آن می تواند گذشته را فراخوانی کند؟
[ترجمه گوگل]توپ بلوری که در آن می تواند گذشته را فراخوانی کند؟
10. Or maybe you have seen a crystal ball containing a tiny house which you can shake to produce a brilliant snowstorm?
[ترجمه ترگمان]یا شاید شما یک گوی بلورین را دیده اید که حاوی یک خانه کوچک است که شما می توانید با آن یک برف درخشان را تولید کنید؟
[ترجمه گوگل]یا شاید یک کریستال حاوی یک خانه کوچک داشته باشید که شما می توانید آن را لرزاند تا یک برف درخشان را تولید کند؟
[ترجمه گوگل]یا شاید یک کریستال حاوی یک خانه کوچک داشته باشید که شما می توانید آن را لرزاند تا یک برف درخشان را تولید کند؟
11. A seer gazes intently into a crystal ball before him.
[ترجمه ترگمان]یک پیشگو با دقت به گوی بلورین قبل از او زل می زند
[ترجمه گوگل]فریزر به شدت به یک توپ کریستال پیش از او نگاه می کند
[ترجمه گوگل]فریزر به شدت به یک توپ کریستال پیش از او نگاه می کند
12. In The Depth Of Home, Find The Crystal Ball To Happiness.
[ترجمه ترگمان]عمق خانه، پیدا کردن کریستال بال برای شادی
[ترجمه گوگل]در عمق خانه، توپ کریستال را برای خوشبختی پیدا کنید
[ترجمه گوگل]در عمق خانه، توپ کریستال را برای خوشبختی پیدا کنید
13. The fortune teller read his fate in the crystal ball.
[ترجمه ملیکا] فالگیر سرنوشت او را از توپ بلوری خواند
[ترجمه ترگمان]پیشگو در گوی بلورین سرنوشت خود را می خواند[ترجمه گوگل]قاتل حبس سرنوشت خود را در توپ بلوری شنیده است
14. This crystal ball glitters so; I'd like to buy one.
[ترجمه ترگمان]این گوی بلورین درخشان چنان بود که دلم می خواست یکی بخرم
[ترجمه گوگل]این بلور کریستال به نظر می رسد؛ من می خواهم یکی را بخرم
[ترجمه گوگل]این بلور کریستال به نظر می رسد؛ من می خواهم یکی را بخرم
15. Had herself a tarot deck and a crystal ball and told people whatever stupid malarkey they wanted to hear.
[ترجمه ترگمان]او خودش یک عرشه tarot و یک گوی بلورین داشت و به مردم هر چه malarkey احمقانه ای که می خواستند بشنوند گفت
[ترجمه گوگل]اگر خودش یک عرشه تاروت و یک توپ کریستال بود و به مردم می گفت هرچه مالاکری های احمقانه می خواستند بشنوند
[ترجمه گوگل]اگر خودش یک عرشه تاروت و یک توپ کریستال بود و به مردم می گفت هرچه مالاکری های احمقانه می خواستند بشنوند
He used history as a crystal ball to see into the future.
او از تاریخ برای پیشبینی آینده استفاده کرد.
پیشنهاد کاربران
گوی سحر امیز💎🔮
از اینا🔮😂
A glass ball in which some people believe you can see what is going to happen in the future
گوی بلورین، برای اینده نگری هست
A glass ball in which some people believe you can see what is going to happen in the future
یک گوی شیشه ای که بعضی افراد اعتقاد دارند میتوانید آن چیزی را که در آینده اتفاق می افتد را ببینید
یک گوی شیشه ای که بعضی افراد اعتقاد دارند میتوانید آن چیزی را که در آینده اتفاق می افتد را ببینید
گوی بلوری
گوی بلورینی که بعضی از افراد اعتقاد دارند که میتوان با آن اینده را دید
گوی بلورینی که توسط فالگیران استفاده میشود
. .
گوی بلورینی که توسط فالگیران استفاده میشود
. .
کلمات دیگر: