تسلى بخش
cheering
تسلى بخش
انگلیسی به فارسی
تشویق، تشویق کردن، هلهله کردن، دلخوشی دادن، ترغیب کردن، بر انگیختن
انگلیسی به انگلیسی
• rejoicing, jubilant; encouraging
جملات نمونه
1. The audience began clapping and cheering.
[ترجمه رئوفی] حضار با کف زدن شروع به تشویق کردند
[ترجمه ترگمان]حضار شروع به تشویق و تشویق کردند[ترجمه گوگل]تماشاگران شروع به لبخند و تشویق کردند
2. Sounds of cheering filtered in through the closed window.
[ترجمه ترگمان]صدای تشویق دآنش آموزآن از پنجره بسته به گوش می رسید
[ترجمه گوگل]به نظر می آید از تشویق در از طریق پنجره بسته فیلتر شده است
[ترجمه گوگل]به نظر می آید از تشویق در از طریق پنجره بسته فیلتر شده است
3. The audience showed its approval by cheering loudly.
[ترجمه ترگمان]تماشاچیان با هلهله و تشویق تماشاگران موافقت خود را نشان می دادند
[ترجمه گوگل]تماشاگران با تشویق با صدای بلند نشان دادند
[ترجمه گوگل]تماشاگران با تشویق با صدای بلند نشان دادند
4. She shouted herself hoarse, cheering on the team.
[ترجمه ترگمان]او فریاد کشید و بازیکنان تیم گریفندور را تشویق کرد
[ترجمه گوگل]او فریاد زد خودش را خشن و تشویق به تیم
[ترجمه گوگل]او فریاد زد خودش را خشن و تشویق به تیم
5. Thereupon the whole audience began cheering.
[ترجمه ترگمان]پس از آن همه حضار شروع به هلهله کردند
[ترجمه گوگل]در نتیجه تمام مخاطبان شروع به تشویق کردند
[ترجمه گوگل]در نتیجه تمام مخاطبان شروع به تشویق کردند
6. The winning team was greeted by cheering crowds.
[ترجمه ترگمان]تیم برنده با هلهله جمعیت مورد استقبال قرار گرفت
[ترجمه گوگل]تیم برنده با تشویق جمعیت خوش آمدید
[ترجمه گوگل]تیم برنده با تشویق جمعیت خوش آمدید
7. The onlookers were shouting, cheering, and waving banners.
[ترجمه ترگمان]تماشاچیان فریاد می زدند، هورا می کشیدند، و پرچم ها را تکان می دادند
[ترجمه گوگل]تماشاگران فریاد می زدند، تشویق می کردند و آگهی ها را می کشیدند
[ترجمه گوگل]تماشاگران فریاد می زدند، تشویق می کردند و آگهی ها را می کشیدند
8. Fans gained more enjoyment barracking him than cheering on the team.
[ترجمه ترگمان]طرفداران تیم گریفندور بیشتر از تشویق گروه خوشحال شدند
[ترجمه گوگل]طرفداران لذت بیشتری به او دادند تا او را تشویق کند
[ترجمه گوگل]طرفداران لذت بیشتری به او دادند تا او را تشویق کند
9. The waves of cheering broke over him.
[ترجمه ترگمان]امواج هلهله و شادی بر او چیره شد
[ترجمه گوگل]امواج تشویق بر او شکست
[ترجمه گوگل]امواج تشویق بر او شکست
10. They lead the crowd in cheering for the school's team.
[ترجمه ترگمان]ان ها جمعیت را به تشویق تیم مدرسه هدایت می کنند
[ترجمه گوگل]آنها گروهی را برای تیم مدرسه تشویق می کنند
[ترجمه گوگل]آنها گروهی را برای تیم مدرسه تشویق می کنند
11. The crowd rose to their feet,cheering wildly.
[ترجمه ترگمان]جمعیت به سرعت از جا برخاستند و با شور و هیجان هورا کشیدند
[ترجمه گوگل]جمعیت به پاهای خود رسیده و به شدت تشویق می شود
[ترجمه گوگل]جمعیت به پاهای خود رسیده و به شدت تشویق می شود
12. People were shouting and cheering with abandon.
[ترجمه ترگمان]مردم فریاد می زدند و هورا می کشیدند
[ترجمه گوگل]مردم فریاد می زدند و با رها می فهمیدند
[ترجمه گوگل]مردم فریاد می زدند و با رها می فهمیدند
13. The crowd burst forth into loud cheering at the singer.
[ترجمه ترگمان]جمعیت به صدای بلند آواز دسته جمعی بلند شدند
[ترجمه گوگل]این جمعیت به آواز خواننده خوش آمدید
[ترجمه گوگل]این جمعیت به آواز خواننده خوش آمدید
14. The army went forth amid great cheering and applause.
[ترجمه ترگمان]ارتش در میان هلهله و تشویق به راه خود ادامه داد
[ترجمه گوگل]ارتش از بین رفته و تشویق و تشویق عالی به راه افتاد
[ترجمه گوگل]ارتش از بین رفته و تشویق و تشویق عالی به راه افتاد
15. The cheering could be heard half a mile away.
[ترجمه ترگمان]نیم مایل دورتر صدای تشویق دآنش آموزآن به گوش می رسید
[ترجمه گوگل]تشویق می تواند نیم مایلی فاصله داشته باشد
[ترجمه گوگل]تشویق می تواند نیم مایلی فاصله داشته باشد
پیشنهاد کاربران
تشویق کردن
شادی کردن
تشویق کردن، هورا کشیدن
ابراز احساسات کردن
کلمات دیگر: