کلمه جو
صفحه اصلی

snowplow


معنی : برف روب
معانی دیگر : (تراکتور و غیره) برف روب، برف جمع کن

انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a machine or vehicle that is equipped with a large shovel or blade for clearing snow from streets, highways, or the like.

(2) تعریف: a movement in skiing in which the tips of the skis are brought together in order to reduce speed.

• vehicle or device for clearing snow
large tool attached to a vehicle which is used to remove snow

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] برفروب

مترادف و متضاد

برف روب (اسم)
snowplow

جملات نمونه

1. Snowplows have been out clearing the roads.
[ترجمه ترگمان]Snowplows جاده ها را پاک سازی کردن
[ترجمه گوگل]Snowplows از جاده ها پاک شده اند

2. Metal scraped loudly as the snowplow drove past.
[ترجمه ترگمان]همان طور که برف روب گذشته بود صدای Metal بلند می شد
[ترجمه گوگل]فلزی با صدای بلند، با گذشت زمان برف روبرو شد

3. An implement of similar function, such as a snowplow.
[ترجمه ترگمان]اجرای یک تابع مشابه، مانند a
[ترجمه گوگل]پیاده سازی یک تابع مشابه مانند یک snowplow

4. Snowplow : Position skis tips together, being careful not to cross.
[ترجمه ترگمان]snowplow: لوازم اسکی موقعیت را کنار هم قرار دهید و مراقب باشید که از آن عبور نکنید
[ترجمه گوگل]با توجه به نکات کلیدی در رابطه با اسکیپ ها، مراقب باشید که صلیب نکنید

5. Anthony saw the black steel edge of the snowplow blade hit the young child under the chin, driving his head back and scraping over his face.
[ترجمه ترگمان]انتونی لبه فولاد سیاه تیغه snowplow را دید که به کودک زیر چانه ضربه زد و سرش را عقب کشید و صورتش را نوازش کرد
[ترجمه گوگل]آنتونی لبه فولاد سیاه و سفید تیغه snowplow را دید که کودک را زیر چانه انداخته بود، سرش را به عقب رانده و چهره اش را تکان داد

6. The weary town crew, unable to start the frozen diesel engines of their snowplows, were the only other customers.
[ترجمه ترگمان]خدمه خسته شهر که قادر به شروع موتورهای دیزل یخ زده خود نبودند، تنها مشتریان دیگری بودند
[ترجمه گوگل]خدمه خسته شهر، قادر به راه اندازی موتورهای دیزل یخ زده از snowplows خود بودند، تنها مشتری های دیگر بودند

7. It isn't even an inch, but in this part of Oregon a slight dusting brings everything to a standstill as the one snowplow in the county gets busy clearing the roads.
[ترجمه ترگمان]حتی یک اینچ هم نیست، اما در این قسمت of جارو همه چیز را متوقف می کند و همه چیز را متوقف می کند، چون یک برف روب در ناحیه مشغول خالی کردن جاده ها است
[ترجمه گوگل]این حتی یک اینچ نیست، اما در این بخش اورگان، گرد و غبار جزئی، همه چیز را به حالت تعلیق می کشد، زیرا یک snowplow در شهرستان مشغول پاکسازی جاده ها است

8. Then she rounded the bend and saw a beautiful sight: a road grader, laboring uphill with its snowplow lowered.
[ترجمه ترگمان]سپس پیچ جاده را دور زد و منظره زیبایی را دید: سال grader جاده ای داشت و با برف روب خم می شد
[ترجمه گوگل]سپس او خم را گرد می زد و یک منظره زیبای یک گرید جاده دید

9. If you ask my daughter in Minneapolis, she'll say it's the snowplow driver.
[ترجمه ترگمان]اگر از دخترم به Minneapolis بپرسید، خواهد گفت که این راننده برف روب است
[ترجمه گوگل]اگر از دختر من در مینیاپولیس بپرسید، او می گوید این راننده ی Snowplow است

10. He ran his tractor around the front of my house, piling the snow off to the side to allow me to drive out of the barn - my own personal snowplow.
[ترجمه ترگمان]او تراکتور را دور خانه من دوید و برف را کنار خانه من گذاشت تا به من اجازه دهد که از انبار خودم بیرون بروم - snowplow شخصی خودم
[ترجمه گوگل]او تراکتور خود را در اطراف جلوی خانه من گذاشت، و برف را به سمت کنار گذاشت تا به من اجازه بدهد که از انبار خارج شود

11. One morning, I shuffled downstairs and was startled to see a snowplow clearing my driveway and the bent back of a woman shoveling my walk.
[ترجمه ترگمان]یک روز صبح، به سرعت به طبقه پایین رفتم و از دیدن برف روب که راه ماشین رو من را باز کرده بود، یکه خوردم
[ترجمه گوگل]یک صبح، من به طبقه پایین تکان دادم و ناگهان متوجه شدم که یک snowplow از راه من عبور کرده و یک زن را که از پیاده روی من جدا شده است، پاک می کند

12. With perhaps ten feet left between them and the sharp-edged snowplow blade at the front of the train, Anthony sprang forward from the ladder.
[ترجمه ترگمان]با شاید ده متر مانده بین آن ها و تیغه snowplow لبه تیز در جلوی قطار، انتونی از نردبان به جلو جست
[ترجمه گوگل]با وجود اینکه ده پایی بین آنها و لبه تیغه تیزهوش برف در جلو قطار به سمت چپ حرکت کرد، آنتونی از نردبان جلو رفت

پیشنهاد کاربران

برف روب

برف روب شخمی

snowplow ( حمل‏ونقل ریلی )
واژه مصوب: برف‏روب
تعریف: ماشینی مجهز به تیغه‏ برای پاک کردن برف سنگین از روی خط


کلمات دیگر: