کلمه جو
صفحه اصلی

escalate


(جنگ و آتش سوزی و غیره) بالا گرفتن، فزونی یافتن، تشدید کردن، شدید کردن یا شدن، (هر چیز ناخوشایند) زیاد شدن، رسیدن (به مرحله ی بدتر)، از مهار خارج شدن، از دست رفتن، (با پله برقی) بالارفتن یا بردن

انگلیسی به فارسی

(با پله برقی) بالارفتن یا بردن


(جنگ و آتش‌سوزی و غیره) بالا گرفتن، فزونی یافتن، تشدید کردن، شدید کردن یا شدن، (هرچیز ناخوشایند) زیاد شدن، رسیدن (به مرحله‌ی بدتر)، از مهار خارج شدن، از دست رفتن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: escalates, escalating, escalated
مشتقات: escalatory (adj.), escalation (n.)
• : تعریف: to increase in intensity, scope, or size.
متضاد: de-escalate
مشابه: intensify, mount, rise, swell, thicken

- We will escalate the war against crime.
[ترجمه محمّدامین] ما مبارزه بر ضدّ جنایت را تشدید خواهیم کرد.
[ترجمه ترگمان] ما جنگ علیه جنایت رو بدتر می کنیم
[ترجمه گوگل] ما جنگ را با جرم و جنایت افزایش خواهیم داد
- His demands soon escalated.
[ترجمه ترگمان] درخواست های او به زودی افزایش یافت
[ترجمه گوگل] خواسته های او به زودی افزایش یافت

• make worse, aggravate; raise, increase
if someone escalates a situation or if an unpleasant situation escalates, it becomes greater in size, seriousness, or intensity.

مترادف و متضاد

increase, be increased


Synonyms: amplify, ascend, broaden, climb, enlarge, expand, extend, grow, heighten, intensify, magnify, make worse, mount, raise, rise, scale, step up, widen


Antonyms: decrease, diminish, lessen, lower, weaken


جملات نمونه

1. by doing so, you escalate the problem!
با این کار مسئله را تشدید می کنی !

2. We do not want to escalate the war.
[ترجمه ترگمان]ما نمی خواهیم جنگ را تشدید کنیم
[ترجمه گوگل]ما نمی خواهیم جنگ را تشدید کنیم

3. The decision to escalate UN involvement has been taken in the hopes of a swift end to the hostilities.
[ترجمه ترگمان]این تصمیم برای تشدید مشارکت سازمان ملل به امید پایان سریع به خصومت صورت گرفته است
[ترجمه گوگل]تصمیم به تشدید دخالت سازمان ملل در امید به پایان رسیدن سریع به خصومت ها گرفته شده است

4. Both unions and management fear the dispute could escalate.
[ترجمه ترگمان]هم اتحادیه ها و هم مدیریت از این نزاع هراس دارند
[ترجمه گوگل]هر دو اتحادیه و مدیریت ترس دارند که اختلافات ممکن است افزایش یابد

5. The conflict could escalate into a full-blooded war.
[ترجمه ترگمان]جنگ می تواند به یک جنگ تمام عیار تبدیل شود
[ترجمه گوگل]این درگیری می تواند به یک جنگ تمام عیار تبدیل شود

6. Defeat could cause one side or other to escalate the conflict.
[ترجمه ترگمان]شکست می تواند باعث شود که یک طرف یا طرف دیگر تعارض را تشدید کند
[ترجمه گوگل]شکست باعث می شود که یک یا چند نفر دیگر درگیری ایجاد کنند

7. Observers have warned that the violence could escalate into full-scale armed conflict.
[ترجمه ترگمان]ناظران هشدار داده اند که خشونت می تواند به درگیری های مسلحانه تمام عیار تبدیل شود
[ترجمه گوگل]ناظران هشدار داده اند که خشونت می تواند به درگیری های مسلحانه تمام عیار تبدیل شود

8. Local fighting threatens to escalate into full-scale war.
[ترجمه ترگمان]جنگ محلی تهدیدی برای تشدید جنگ تمام عیار است
[ترجمه گوگل]مبارزه محلی تهدید می کند که به جنگ تمام عیار افزوده شود

9. Gas prices are expected to continue to escalate in the short term.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که قیمت گاز در کوتاه مدت افزایش یابد
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که قیمت گاز در کوتاه مدت افزایش یابد

10. Levels of uncertainty escalate enormously in periods of punctuated equilibrium.
[ترجمه ترگمان]سطوح عدم قطعیت در دوره های تعادل طولانی به شدت بالا می رود
[ترجمه گوگل]سطوح عدم قطعیت در دوره های تعادل نقطه ای به شدت افزایش می یابد

11. And those costs continue to escalate, now pushing $ 40 million.
[ترجمه ترگمان]و این هزینه ها به شدت افزایش یافت و اکنون به ۴۰ میلیون دلار می رسد
[ترجمه گوگل]و این هزینه ها همچنان رو به افزایش است، در حال حاضر 40 میلیون دلار است

12. Violence and harassment against abortion providers continued to escalate.
[ترجمه ترگمان]خشونت و آزار و اذیت و آزار دهندگان علیه سقط جنین ادامه پیدا کرد
[ترجمه گوگل]خشونت و آزار و اذیت در برابر ارائه دهندگان سقط جنین ادامه یافت

13. Aggression and violence can escalate when jealousy and envy grow in a competitive atmosphere.
[ترجمه ترگمان]پرخاش و خشونت می تواند تشدید شود وقتی حسادت و رشک در جو رقابتی رشد می کنند
[ترجمه گوگل]تجاوز و خشونت می تواند هنگامی که حسادت و حسادت در یک محیط رقابتی رشد می کند، افزایش یابد

14. It will escalate the dispute into a more politicised arena.
[ترجمه ترگمان]این کمیسیون نزاع را به یک عرصه سیاسی تری تبدیل خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این اختلاف را به یک عرصه سیاسی تبدیل خواهد کرد

15. Taking a position that could escalate division among House Republicans, Rep.
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن مقامی که می تواند تفرقه بین جمهوری خواهان مجلس را تشدید کند، نماینده مجلس
[ترجمه گوگل]با توجه به موقعیتی که می تواند تقسیم میان جمهوری خواهان مجلس را افزایش دهد، نماینده

Their conflicts escalated and ended up in a destructive war.

اختلافات آنها بالا گرفت و به جنگ ویرانگری منتهی شد.


price escalation

بالا رفتن (یا بالا بردن) قیمت‌ها


by doing so, you escalate the problem!

با این کار مسئله را تشدید می‌کنی!


the two tribe's hostility escalated into war

کار دشمنی آن دو قبیله به جنگ کشید


پیشنهاد کاربران

ارجاع دادن, گزارش کردن ( موضوعی به مقامات بالاتر در سازمان )

جهش - افزایش ناگهانی - افزایش غیر مترقبه

ارتقا یافتن

منتهی شدن

در مسائل جنسی به معنای به اوج رسیدن است.

تنش زایی

( تنش و جنگ و غیره ) بالا گرفتن، تشدید کردن،
وخیم کردن یا شدن

For the second time in a month, vessels from Iran and the United States came dangerously close in the Persian Gulf on Monday night, the Navy said on Tuesday, "escalating" tensions between the two nations as their negotiators have resumed talks toward renewing the 2015 nuclear deal

سر به فلک زدن

اوج گرفتن


کلمات دیگر: