• (economics) buying securities with borrowed money (increases both the risk and the chances for higher profits)
leveraging
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. The company is highly leveraged and struggling with interest payments.
[ترجمه فرهاد مالكي] این شرکت پول زیادی را برای تامین سرمایه قرض گرفته وبا مشکل پرداخت سود/بهره مواجه شده است.
[ترجمه ترگمان]شرکت بسیار اهرمی است و با پرداخت بهره در حال مبارزه است[ترجمه گوگل]این شرکت بسیار قدرتمند و با پرداخت سود بهره می برد
2. He tried to push the door open, but he didn't have sufficient leverage.
[ترجمه ترگمان]سعی کرد در را باز کند، اما هیچ اهرمی نبود
[ترجمه گوگل]او سعی کرد درب را باز کند اما اهرم کافی نداشت
[ترجمه گوگل]او سعی کرد درب را باز کند اما اهرم کافی نداشت
3. His function as a Mayor affords him the leverage to get things done through attending committee meetings.
[ترجمه سمیه آریانی] عملکرد وی به عنوان شهردار به او قدرت اعمال نفوذ در انجام امور از طریق شرکت در جلسات کمیته را می دهد.
[ترجمه ترگمان]عملکرد او به عنوان شهردار قدرت نفوذ برای انجام کارها از طریق شرکت در جلسات کمیته را به او می دهد[ترجمه گوگل]تابع او به عنوان شهردار، او را به اهرم برای انجام کارها از طریق حضور در جلسات کمیته می دهد
4. We'll have to use leverage to move this huge rock.
[ترجمه ترگمان]ما مجبوریم از اهرمی برای حرکت این سنگ بزرگ استفاده کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید از این اهرم برای حرکت این سنگ بزرگ استفاده کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید از این اهرم برای حرکت این سنگ بزرگ استفاده کنیم
5. If the United Nations had more troops in the area, it would have greater leverage.
[ترجمه سمیه آریانی] اگر سازمان ملل نیروهای بیشتری در این ناحیه داشته باشد، قدرت اعمال نفوذ بیشتری خواهد داشت.
[ترجمه ترگمان]اگر سازمان ملل متحد بیشتری در این منطقه داشته باشد، قدرت نفوذ بیشتری خواهد داشت[ترجمه گوگل]اگر سازمان ملل متحد نیروهای بیشتری در این منطقه داشته باشد، اهرم بیشتری خواهد داشت
6. He might feel that leveraging the company at a time when he sees tremendous growth opportunities would be a mistake.
[ترجمه ترگمان]او ممکن است احساس کند که استفاده از این شرکت در زمانی که شاهد فرصت های رشد فوق العاده است یک اشتباه خواهد بود
[ترجمه گوگل]او ممکن است احساس کند که بهره برداری از این شرکت در زمانی که او فرصت های بزرگ رشد را می بیند اشتباه است
[ترجمه گوگل]او ممکن است احساس کند که بهره برداری از این شرکت در زمانی که او فرصت های بزرگ رشد را می بیند اشتباه است
7. The committee voted to limit tax refunds for corporations involved in leveraged buyouts.
[ترجمه ترگمان]این کمیته به محدود کردن بازپرداخت مالیات شرکت های درگیر در buyouts های اهرمی رای داد
[ترجمه گوگل]این کمیته برای محدود کردن بازپرداخت مالیات برای شرکت هایی که در خرید وام های اهرمی شرکت دارند، رای دادند
[ترجمه گوگل]این کمیته برای محدود کردن بازپرداخت مالیات برای شرکت هایی که در خرید وام های اهرمی شرکت دارند، رای دادند
8. Reusable software is leveraged across many applications.
[ترجمه ترگمان]نرم افزار Reusable در بسیاری از کاربردها مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]نرم افزار قابل استفاده مجدد قابل استفاده در بسیاری از برنامه های کاربردی است
[ترجمه گوگل]نرم افزار قابل استفاده مجدد قابل استفاده در بسیاری از برنامه های کاربردی است
9. They are determined to gain more political leverage.
[ترجمه ترگمان]آن ها مصمم هستند که اهرم سیاسی بیشتری کسب کنند
[ترجمه گوگل]آنها مصمم هستند تا اهرمهای سیاسی بیشتری به دست آورند
[ترجمه گوگل]آنها مصمم هستند تا اهرمهای سیاسی بیشتری به دست آورند
10. Her wealth gives her enormous leverage in social circles.
[ترجمه ترگمان]ثروت او به او قدرت زیادی در محافل اجتماعی می دهد
[ترجمه گوگل]ثروت او اهرم عظیم خود را در محافل اجتماعی به ارمغان می آورد
[ترجمه گوگل]ثروت او اهرم عظیم خود را در محافل اجتماعی به ارمغان می آورد
11. A longer piece of wood would give you greater leverage.
[ترجمه ترگمان] یه تیکه چوب بیشتر بهت فشار بیشتری میده
[ترجمه گوگل]یک قطعه چوب دیگر به شما اهرم بیشتری می دهد
[ترجمه گوگل]یک قطعه چوب دیگر به شما اهرم بیشتری می دهد
12. Retailers can exert leverage over producers by threatening to take their business elsewhere.
[ترجمه ترگمان]خرده فروشان می توانند با تهدید به گرفتن کسب وکار خود در جاه ای دیگر، نفوذ خود را نسبت به تولید کنندگان اعمال کنند
[ترجمه گوگل]خرده فروشان می توانند اهرم را بیش از تولید کنندگان با تهدید به کسب و کار خود را در جای دیگر اعمال می شود
[ترجمه گوگل]خرده فروشان می توانند اهرم را بیش از تولید کنندگان با تهدید به کسب و کار خود را در جای دیگر اعمال می شود
13. He has some leverage over the politician.
[ترجمه ترگمان]او نسبت به سیاست مدار اهرم نفوذ دارد
[ترجمه گوگل]او دارای سیاستمدار است
[ترجمه گوگل]او دارای سیاستمدار است
14. Position the piece of wood so that maximum leverage can be applied.
[ترجمه ترگمان]قطعه چوب را در موقعیت قرار دهید تا حداکثر اهرم اعمال شود
[ترجمه گوگل]قطعه چوب را بگذارید تا اهرم حداکثر استفاده شود
[ترجمه گوگل]قطعه چوب را بگذارید تا اهرم حداکثر استفاده شود
پیشنهاد کاربران
اعمال نفوذ
اهرم سازی
اهرم قرار دادن
اهرم قرار دادن
به کار بستن
اهرمی نمودن
اهرمی نمودن
هم افزایی
کلمات دیگر: