کلمه جو
صفحه اصلی

militate


معنی : جنگیدن
معانی دیگر : (بر ضد چیزی) عمل کردن، ستیزیدن، نفی کردن (با: against)، (در اصل) جنگیدن (با)، سربازی کردن، جانفشانی کردن، نبرد کردن، ستیزه کردن

انگلیسی به فارسی

جنگیدن، نبرد کردن، ستیزه کردن


انگلیسی به انگلیسی

• work for or against something
if something militates against something else, it makes it less likely to happen or succeed; a formal word.

مترادف و متضاد

جنگیدن (فعل)
fight, militate

جملات نمونه

1. facts militate against your claims!
واقعیات خلاف ادعاهای شما را نشان می دهد!

2. Increased costs will militate against further enlargement of the buildings.
[ترجمه ترگمان]افزایش هزینه ها مخالف توسعه بیشتر ساختمان ها خواهد بود
[ترجمه گوگل]افزایش هزینه ها علیه گسترش بیشتر ساختمان ها خواهد بود

3. The complexity and costliness of the judicial system militate against justice for the individual.
[ترجمه ترگمان]پیچیدگی و پیچیدگی سیستم قضایی در مقابل عدالت برای هر فرد رخ می دهد
[ترجمه گوگل]پیچیدگی و هزینه های سیستم قضایی در برابر عدالت برای فرد تحقیر می شود

4. Environmental factors militate against building the power station in this area.
[ترجمه ترگمان]عوامل محیطی در مقابله با ساخت نیروگاه در این حوزه فعالیت می کنند
[ترجمه گوگل]عوامل محیطی علیه ساخت نیروگاه در این منطقه سرکوب می شوند

5. In general, illiteracy and lack of motivation militate against reliability of figures from Third World countries.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، بی سوادی و فقدان انگیزه، برخلاف قابلیت اعتماد ارقام از کشورهای جهان سوم است
[ترجمه گوگل]به طور کلی، بیسوادی و عدم انگیزه در برابر قابلیت اطمینان ارقام کشورهای جهان سوم، سرکوب می شوند

6. Rather, it is an examination of constraints which militate for or against plural reference.
[ترجمه ترگمان]در عوض، بررسی محدودیت هایی است که برای یا مخالف مرجع جمع تکرار می شوند
[ترجمه گوگل]در عوض، این معاینه محدودیت هایی است که برای یا در برابر مرجع چندگانه مبارزه می کند

7. These provisions are likely to militate against repeat applications and unduly long orders except where strictly necessary.
[ترجمه ترگمان]این مقررات به احتمال زیاد در مقابل درخواست تکرار و دستورها مشروط به جز مواردی که به شدت ضروری هستند، عمل می کند
[ترجمه گوگل]این مقررات به احتمال زیاد در برابر برنامه های تکراری و دستورات طولانی مدت، به جز مواردی که ضروری است، سرکوب می شود

8. Even the humdrum tasks are varied enough to militate against a sense of monotony.
[ترجمه ترگمان]حتی کاره ای یکنواخت برای مقابله با یک حس یکنواختی به اندازه کافی تغییر می کنند
[ترجمه گوگل]حتی وظایف همگانی به اندازه کافی متنوع هستند تا بتوانند در برابر احساس یکنواختی شکنجه شوند

9. These fundamental dissimilarities will surely militate against the two communities coming together.
[ترجمه ترگمان]این dissimilarities اساسی قطعا بر علیه این دو جامعه که با هم می آیند مبارزه خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این تفاوت های اساسی قطعا علیه دو جوامع که با هم متحد هستند مبارزه می کند

10. This would certainly militate against good bonding between the resin matrix and the glass.
[ترجمه ترگمان]این به طور حتم در برابر اتصال خوب بین ماتریس رزین و شیشه استفاده می شود
[ترجمه گوگل]این قطعا در برابر پیوند خوب میان ماتریس رزین و شیشه، شلیک می کند

11. Increased costs militate against further enlargement of the buildings.
[ترجمه ترگمان]افزایش هزینه در برابر توسعه بیشتر ساختمان ها
[ترجمه گوگل]افزایش هزینه ها علیه گسترش بیشتر ساختمان ها می باشد

12. All this did not militate our success.
[ترجمه ترگمان]همه این ها به نفع ما نبود
[ترجمه گوگل]این همه موفقیت ما را تحقیر نکرد

13. The invisible powers of heaven seemed to militate on the side of the pious emperor.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که نیروهای نامرئی آسمان در کنار امپراطور pious کار می کند
[ترجمه گوگل]نیروهای نامرئی بهشت ​​به نظر می رسد در کنار امپراتور خدعه شرم آور است

14. Two factors may well militate against these benefits.
[ترجمه ترگمان]دو عامل می تواند به خوبی با این مزایا تمایز قایل شود
[ترجمه گوگل]دو عامل می تواند در برابر این مزایا مبارزه کند

15. Several factors combined to militate against the success of our plan.
[ترجمه ترگمان]عوامل متعددی برای مقابله با موفقیت برنامه ما ترکیب شدند
[ترجمه گوگل]عوامل متعددی برای مبارزه با موفقیت طرح ما مبارزه می کنند

facts militate against your claims!

واقعیات خلاف ادعاهای شما را نشان می‌دهد!


His shady past militated against his chances of success.

گذشته‌ی مشکوک او شانس موفقیت او را کم می‌کرد.


پیشنهاد کاربران

مانع شدن - مقاومت کردن - دلسرد کردن - مخالفت کردن

بازدارنگی، بازدارنده


کلمات دیگر: