1. god is my protector and refuge, whom should i fear!
خداوند پشت و پناه من است ; از که بترسم !
2. Many mothers see their son as a potential protector and provider.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مادران پسرشان را حامی و provider بالقوه می دانند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مادران فرزند خود را به عنوان محافظ و ارائه کننده بالقوه می بینند
3. Philip II considered himself the protector of the Catholic Church.
[ترجمه ترگمان]فیلیپ دوم خود را حامی کلیسای کاتولیک می دانست
[ترجمه گوگل]فیلیپ دوم خود را به عنوان محافظ کلیسای کاتولیک در نظر گرفت
4. She has a reputation for being an ardent protector of individuals' liberties.
[ترجمه ترگمان]او شهرت دارد که حامی سرسخت آزادی فردی است
[ترجمه گوگل]او شهرت دارد که محافظان مشتاق آزادی افراد است
5. I regarded him as my friend and protector.
[ترجمه ترگمان]من او را به عنوان دوست و محافظ خود تلقی می کردم
[ترجمه گوگل]من او را به عنوان دوست و حامی خود شناختم
6. Thenceforth he became known as the Lord Protector.
[ترجمه ترگمان]پس از آن به عنوان لرد محافظ شناخته شد
[ترجمه گوگل]از آن روز به عنوان محافظ لرد شناخته شد
7. He was my gallant, my protector.
[ترجمه ترگمان]او حامی من بود، حامی من
[ترجمه گوگل]او عزیزم، محافظ من بود
8. Increasingly the Thatcher governments became the protector of the ratepayer rather than the defender of local democracy.
[ترجمه ترگمان]به طور فزاینده ای، دولت تاچر به جای مدافع دموکراسی محلی، حامی the شد
[ترجمه گوگل]به تدریج دولت های تاچر به جای محافظ دموکراسی محلی، محافظ پرداخت کننده می شد
9. He sees himself as her protector.
[ترجمه ترگمان]او خودش را به عنوان محافظ خود می بیند
[ترجمه گوگل]او خود را به عنوان محافظ خود می بیند
10. Their great protector was miles away, engrossed in Parcheesi.
[ترجمه ترگمان]protector بزرگ آن ها مایل ها دورتر بود، غرق در parcheesi
[ترجمه گوگل]محافظ بزرگ آنها دورتر از آن بود که در Parcheesi نفوذ کرده بود
11. My protector in the sepulchral darkness filled with light.
[ترجمه ترگمان]محافظ من در تاریکی گور، پر از نور بود
[ترجمه گوگل]محافظ من در تاریکی گنبد پر از نور است
12. Wealth Protector, which combines a discretionary trust with a choice of investment plans.
[ترجمه ترگمان]حامی ثروت، که یک اعتماد اختیاری را با انتخاب برنامه های سرمایه گذاری ترکیب می کند
[ترجمه گوگل]محافظ ثروت، که ترکیبی از اعتماد محرمانه با انتخاب طرح های سرمایه گذاری است
13. He became a protector of the species four years ago at a time when badger baiting had reached alarming proportions.
[ترجمه ترگمان]او چهار سال پیش در زمانی که اذیت و آزار و اذیت و آزار و اذیت به خطر افتاده بود، به یک حامی تبدیل شد
[ترجمه گوگل]چهار سال پیش در زمانی که گاو نر و ماده ناپدید شد، او یک محافظ گونه بود
14. Take advantage of the Home Improvement Loan Protector for peace of mind.
[ترجمه ترگمان]از \"حامی وام مسکن\" به خاطر صلح ذهن استفاده کنید
[ترجمه گوگل]استفاده از Protector Loan Improvement برای صلح در ذهن
15. One can not blame the protector for being zealous in his guardianship of his nephews.
[ترجمه ترگمان]نمی شود کسی را سرزنش کرد که تحت سرپرستی یکی از خواهرزاده های his بوده
[ترجمه گوگل]در محافظت از برادرزاده های خود نمی توان محافظ را سرزنش کرد