کلمه جو
صفحه اصلی

as often as not


اکثرا، بیشتر اوقات

انگلیسی به انگلیسی

• usually, mostly, in most cases

جملات نمونه

1. As often as not when I make the effort to visit her, I wonder why I've even bothered.
[ترجمه ترگمان]درست مثل مواقعی که سعی می کنم او را ببینم، در تعجبم که چرا حتی به خودم زحمت دادم
[ترجمه گوگل]همانطور که اغلب زمانی که من تلاش می کنم برای دیدار او، من تعجب می کنم که چرا من حتی ناراحت

2. As often as not, he's late for work.
[ترجمه ترگمان]تا وقتی که نه، برای کار دیر کرده
[ترجمه گوگل]همانطور که اغلب اوقات، او برای کار دیر می کند

3. Yet, as often as not, they find themselves the target of persecution rather than praise.
[ترجمه ترگمان]با این حال، در اغلب موارد، به جای تمجید، خود را هدف آزار و اذیت قرار می دهند
[ترجمه گوگل]با این حال، اغلب به عنوان نه، آنها خود را هدف آزار و اذیت به جای ستایش

4. When it's foggy, the trains are late as often as not.
[ترجمه ترگمان]وقتی هوا مه آلود است، قطار دیر می رسد
[ترجمه گوگل]وقتی مه می شود، قطار ها خیلی دیر است

5. Hits us below the belt as often as not.
[ترجمه ترگمان]درست مثل همیشه در زیر کمربند به ما ضربه می زند
[ترجمه گوگل]ما اغلب به عنوان کمربند دیده می شود

6. Instead, I follow my country's football progress as often as not alone.
[ترجمه ترگمان]در عوض، من پیشرفت فوتبال کشور را اغلب به تنهایی دنبال می کنم
[ترجمه گوگل]در عوض، من از پیشرفت فوتبال کشورم پیروی می کنم که غالبا تنها نیست

7. In fact, as often as not, customers were more interested in the software than the hardware.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، به همان اندازه که اغلب، مشتریان نسبت به سخت افزار علاقه بیشتری نسبت به نرم افزار داشتند
[ترجمه گوگل]در حقیقت، اغلب به عنوان نه، مشتریان بیشتر به نرم افزار نسبت به سخت افزار علاقمند بودند

8. As often as not this was fixed and not related to the performance of the company.
[ترجمه ترگمان]تا آنجا که این کار ثابت نبود و با عملکرد شرکت ارتباط نداشت
[ترجمه گوگل]همانطور که اغلب این موضوع ثابت نشده و به عملکرد شرکت مربوط نیست

9. As often as not, they were the names of her favourite businessmen of the moment.
[ترجمه ترگمان]به هر حال، آن ها نام تجار مورد علاقه اش در آن لحظه بودند
[ترجمه گوگل]همانطور که اغلب اوقات، نام تجارب مورد علاقه او در حال حاضر بود

10. As often as not, the government would then act against the loyalists to prevent the increase in tension.
[ترجمه ترگمان]تا آنجا که ممکن است، دولت علیه وفاداران اقدام خواهد کرد تا از افزایش تنش جلوگیری کند
[ترجمه گوگل]همانطور که اغلب اوقات، دولت پس از وفاداری به جلوگیری از افزایش تنش، علیه وفاداران عمل می کند

11. As often as not the examiner will have disagreed with the statement himself; that is why he thought of setting it.
[ترجمه ترگمان]اما در اغلب موارد، ممتحن با این جمله مخالف نیست؛ به همین دلیل است که فکر می کند آن را تنظیم کند
[ترجمه گوگل]همانطور که اغلب به عنوان امتحان نمی خواهد با این بیانیه خود را مخالفت؛ به همین دلیل است که او آن را تنظیم کرده است

12. In the small coal communities, the pit was as often as not the sole source of wage-earning incomes.
[ترجمه ترگمان]در جوامع کوچک زغال سنگ، این حفره اغلب به عنوان تنها منبع درآمد کسب درآمد محسوب نمی شد
[ترجمه گوگل]در جوامع ذغال سنگ کوچک، گودال اغلب به عنوان تنها منبع درآمد دستمزد درآمد نیست

13. As often as not, land reforms consist of turning large privately owned farms into state-or communally owned cooperatives.
[ترجمه ترگمان]در اغلب موارد، اصلاحات ارضی از تبدیل مزارع مالکیت خصوصی به تعاونی دولتی یا communally تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]همانطور که اغلب اوقات، اصلاحات ارضی شامل تبدیل مزارع بزرگ خصوصی به تعاونی های دولتی یا دولتی می شود

14. It's the men now, as often as not, who hear the biological clock ticking loudest.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر این مردان هستند که صدای تیک تاک ساعت را می شنوند که از همه بلندتر است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، مردان اغلب نمی دانند که ساعت بیولوژیک با صدای بلند می شنوید

پیشنهاد کاربران

اغلب، غالبشون، بارها شده، غالب اوقات


کلمات دیگر: