(پرندگان و حشرات) چینه دان (crop هم می گویند)، ژاغر، (جانوران) معده، شکمبه، چینه دان ,حوصله ,معده جانور
craw
(پرندگان و حشرات) چینه دان (crop هم می گویند)، ژاغر، (جانوران) معده، شکمبه، چینه دان ,حوصله ,معده جانور
انگلیسی به فارسی
(پرندگان و حشرات) چینهدان (crop هم میگویند)، ژاغر
(جانوران) معده، شکمبه
خم شدن
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
عبارات: stick in one's craw
عبارات: stick in one's craw
• (1) تعریف: the pouch in the gullet of a bird or insect in which food is held and may be partially digested; crop.
• مشابه: crop
• مشابه: crop
• (2) تعریف: the digestive organ of a lower animal.
• bird or insect's crop; stomach
مترادف و متضاد
Synonyms: intestines, stomach, crop, abdomen
gizzard
جملات نمونه
1. to stick in one's craw (or to stick in the craw)
اکراه داشتن،پذیرا نبودن،مشمئز کننده بودن
2. Her criticism really stuck in my craw.
[ترجمه سعید پارساپور ] از ایراد اش واقعاٌ دلگیرم ( نتونستم هضمش کنم )
[ترجمه ترگمان] انتقادات روت واقعا رو اعصاب من گیر کرده بود[ترجمه گوگل]انتقاد او واقعا در خم من گیر افتاد
3. This really sticks in my craw.
[ترجمه ترگمان] این واقعا داره رو اعصاب من کار می کنه
[ترجمه گوگل]این واقعا در خمیرم میچرخد
[ترجمه گوگل]این واقعا در خمیرم میچرخد
4. Jambalaya and craw fish pie and fillet gumbo.
[ترجمه ترگمان]پای ماهی Jambalaya و craw و fillet gumbo
[ترجمه گوگل]جمبلایا و پای خمیر ماهی و گومبو فیله
[ترجمه گوگل]جمبلایا و پای خمیر ماهی و گومبو فیله
5. His slight still sticks in my craw.
[ترجمه ترگمان] اون ریزه میزه هم داره اعصاب منو می ریزه
[ترجمه گوگل]کمی کمرنگ تر می شود
[ترجمه گوگل]کمی کمرنگ تر می شود
6. Her constant complaining just sticks in my craw.
[ترجمه ترگمان]مدام غر میزنه تو اعصاب من
[ترجمه گوگل]شکایت دائمی او فقط در خم شدن من است
[ترجمه گوگل]شکایت دائمی او فقط در خم شدن من است
7. He and the son have a whole lot sticking in their craw.
[ترجمه ترگمان]اون و پسر داشتن یه عالمه چرت و پرت میگن
[ترجمه گوگل]او و پسر همه چیز را در چنگال خود می چسبانند
[ترجمه گوگل]او و پسر همه چیز را در چنگال خود می چسبانند
8. He was jammed up against something; there was something stuck in his craw.
[ترجمه ترگمان]یه چیزی گیر کرده بود یه چیزی تو دماغش گیر کرده بود
[ترجمه گوگل]او در برابر چیزی چسبیده بود؛ چیزی بود که در خمیرش گیر کرده بود
[ترجمه گوگل]او در برابر چیزی چسبیده بود؛ چیزی بود که در خمیرش گیر کرده بود
9. Her failure to get a better grade than her brother stuck in her craw.
[ترجمه ترگمان]شکست اون برای نمره بهتری از برادرش بود
[ترجمه گوگل]شکست او برای به دست آوردن درجه بهتر از برادر او در خمیر او گیر کرده است
[ترجمه گوگل]شکست او برای به دست آوردن درجه بهتر از برادر او در خمیر او گیر کرده است
10. The origin of cocoonase of silkmoth, Bombyx mori was likely midgut, maxilla, or craw. However, it was absent of direct evidences whether the craw could secret cocoonase .
[ترجمه ترگمان]مرگ \"موری\" به احتمال زیاد \"midgut\"، \"Bombyx\" یا \"craw\" (silkmoth mori)می باشد با این حال، شواهد مستقیمی در مورد اینکه آیا craw می تواند cocoonase را مخفی کند وجود ندارد
[ترجمه گوگل]منشا کوکوناز Silkmoth، Bombyx mori احتمالا میتوکند، فک بالا و یا خزنده بود با این حال، شواهد مستقیم وجود ندارد که آیا خمیر می تواند مخلوط مخلوط شود
[ترجمه گوگل]منشا کوکوناز Silkmoth، Bombyx mori احتمالا میتوکند، فک بالا و یا خزنده بود با این حال، شواهد مستقیم وجود ندارد که آیا خمیر می تواند مخلوط مخلوط شود
11. But Thomas Jefferson is the founder who sticks in the craw of the sanctimonious American right.
[ترجمه ترگمان]اما توماس جفرسون یکی از بنیانگذاران حزب craw of است
[ترجمه گوگل]اما توماس جفرسون، بنیانگذار است که در قدم زدن از حق حاکمیت آمریکایی است
[ترجمه گوگل]اما توماس جفرسون، بنیانگذار است که در قدم زدن از حق حاکمیت آمریکایی است
اصطلاحات
to stick in one's craw (or to stick in the craw)
اکراه داشتن، پذیرا نبودن، مشمئزکننده بودن
کلمات دیگر: