کلمه جو
صفحه اصلی

loitering

انگلیسی به فارسی

لاتین، با تنبلی حرکت کردن، پابپاورکردن، درنگ کردن، تاخیر کردن، دیر پاییدن


انگلیسی به انگلیسی

• act of passing the time aimlessly, wasting of time, dawdling

جملات نمونه

1. those found loitering in the hotel lobby will be kicked out
کسانی که در سرسرای هتل می پلکند اخراج خواهند شد.

2. A gang of youths were loitering outside the cinema.
[ترجمه ترگمان]گروهی از جوانان در بیرون سینما پرسه می زدند
[ترجمه گوگل]گروهی از جوانان خارج از سینما بودند

3. Why are these men loitering around the corner.
[ترجمه ترگمان]چرا این مردان در گوشه و کنار پرسه می زنند
[ترجمه گوگل]چرا این مردان در اطراف گوشه گم میشوند؟

4. Some workers are loitering over their work.
[ترجمه ترگمان]برخی از کارگران در حال پرسه زدن بر سر کار خود هستند
[ترجمه گوگل]بعضی از کارگران بیش از حد کار خود را می کنند

5. If you found someone loitering at the back of your house after dark,you might feel justified in bringing charges against him.
[ترجمه ترگمان]اگر کسی را پیدا کردید که پس از تاریک شدن تاریکی، کسی در پشت خانه شما پرسه بزند، ممکن است حق با او باشد
[ترجمه گوگل]اگر شما پس از تاریکی، کسی را که در پشت خانه خود می بینید پیدا کنید، ممکن است به اتهامات اتهام علیه او توجیه نکنید

6. Five or six teenagers were loitering in front of the newsagent's.
[ترجمه ترگمان]پنج شش نوجوان جلو خانه newsagent پرسه می زدند
[ترجمه گوگل]پنج یا شش نوجوان در مقابل آژانس خبری چرت زدن بودند

7. Other charges included resisting arrest and loitering.
[ترجمه ترگمان]دیگر اتهامات مربوط به مقاومت در برابر دستگیری و loitering کردن است
[ترجمه گوگل]اتهامات دیگر شامل مقاومت در برابر دستگیری و غرور است

8. On the street, the veterans are cited for loitering, jaywalking, riding the trolley without paying.
[ترجمه ترگمان]در خیابان، سربازان قدیمی برای پرسه زدن، jaywalking ها، سوار بر تراموا و بدون پرداخت پول یاد می شوند
[ترجمه گوگل]در خیابان، جانبازان برای غافلگیر شدن، پیاده روی، و بدون پرداختن به چرخ دستی، به آنها اشاره می شود

9. A policeman had suspected them for loitering about, they wouldn't give a reasonable explanation or account of themselves.
[ترجمه ترگمان]پلیس به آن ها ظن برده بود که در این باره پرسه می زنند، هیچ توضیحی درباره خودشان نخواهند داد
[ترجمه گوگل]یک پلیس آنها را برای لعنت به آنها مشکوک کرده است، آنها توضیح منطقی یا حساب خود را ارائه نمی دهند

10. A man was seen loitering in Clotherholme Road but had disappeared by the time officers arrived.
[ترجمه ترگمان]مردی دیده بود که در جاده Clotherholme پرسه می زند اما هنگام ورود افسران ناپدید شده بود
[ترجمه گوگل]یک مرد در خیابان Clotherholme لاتین دیده می شد اما توسط افسران زمان وارد شده ناپدید شد

11. He looked at Kopyion, loitering as if he wanted to say something.
[ترجمه ترگمان]به Kopyion نگاه کرد، مثل اینکه می خواست چیزی بگوید
[ترجمه گوگل]او به کوبیون نگاه کرد، گویی که او می خواست چیزی بگوید

12. The dogs were there as usual, loitering in their pack.
[ترجمه ترگمان]سگ ها طبق معمول آنجا بودند و در their پرسه می زدند
[ترجمه گوگل]سگ ها به طور معمول در آنجا بودند، لاتین در بسته خود

13. Teens were loitering in the parking lot.
[ترجمه ترگمان]بچه ها در محوطه پارکینگ پرسه می زدند
[ترجمه گوگل]نوجوانان در پارکینگ لاتین بودند

14. The seven solutions address intrusion detection, crowd control, loitering, standing vehicles, forbidden direction or path of motion, camera triggering, and facility utilization.
[ترجمه ترگمان]این هفت راه حل تشخیص نفوذ، کنترل جمعیت، پرسه زدن، ایستادن، وسایل نقلیه ایستاده، جهت ممنوع یا مسیر حرکت، تریگر کردن دوربین، و کاربرد امکانات است
[ترجمه گوگل]هفت راه حل برای تشخیص نفوذ، کنترل جمعیت، خیابان ها، وسایل نقلیه ایستاده، مسیر ممنوعه یا مسیر حرکت، راه اندازی دوربین و استفاده از امکانات، به تشخیص نفوذ می پردازد

15. Capable of flying above 000 feet and loitering over the battlefield for more than 24 hours, the four-foot-long ( 2 m) platform provides persistent low-altitude ISR.
[ترجمه ترگمان]توانایی پرواز بیش از ۳۰۰۰ فوت و پرسه زدن در میدان نبرد برای بیش از ۲۴ ساعت، یک پلت فرم چهار فوتی (۲ متر)، ISR مربوط به ارتفاع پایین را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]پلت فرم چهار پا (2 متر) قادر به حمل بیش از 000 فوت و بیش از 24 ساعت در میدان نبرد است که ISR کم ارتفاع را فراهم می کند

پیشنهاد کاربران

تاخیر طولانی مدت. آرام و کند حرکت کردن

ولگردی

درنگ
در فرود هواپیما یا فضاپیما


کلمات دیگر: