کلمه جو
صفحه اصلی

scepticism


مذهب شکاکیون

انگلیسی به فارسی

مذهب شکاکیون


شک و تردید، تردید، شک، شک گرایی، فلسفه شکاکی وبدبینی، انتقاد مضر و از روی بدبینی


انگلیسی به انگلیسی

• tendency to doubt, tendency to hesitate
scepticism is doubt about something.

جملات نمونه

1. Scepticism and trust are not necessarily incompatible.
[ترجمه ترگمان]اعتماد و اعتماد ضرورتا ناسازگار نیستند
[ترجمه گوگل]سوق دادن و اعتماد لزوما ناسازگار نیستند

2. My initial scepticism was replaced with respectful admiration.
[ترجمه ترگمان]شک و بدبینی اولیه من با تحسین آمیخته به احترام جایگزین شد
[ترجمه گوگل]شک و تردید اولیه من با تحسین احترام جایگزین شد

3. Their claim is being treated with some scepticism in UN.
[ترجمه ترگمان]این ادعا با بدبینی در سازمان ملل برخورد می شود
[ترجمه گوگل]ادعای آنها با شک و تردید در سازمان ملل متحد درمان می شود

4. The company's environmental claims have been greeted/regarded/treated with scepticism by conservationists.
[ترجمه ترگمان]ادعاهای زیست محیطی این شرکت با شک و تردید طرفداران حفظ محیط زیست مورد استقبال قرار گرفته و مورد توجه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]ادعاهای محیط زیستی این شرکت به وسیله محافظان محیط زیست با تردید در این زمینه درگیر شده است

5. This theory was initially received with great scepticism by her fellow scientists.
[ترجمه ترگمان]این نظریه در ابتدا با بدبینی بزرگ دانشمندان همکارش مورد استقبال قرار گرفت
[ترجمه گوگل]این تئوری در ابتدا توسط دانشمندان دیگرش شکاک شد

6. There was considerable scepticism about the Chancellor's forecast of a booming economy.
[ترجمه ترگمان]تردیدهای قابل توجهی در مورد پیش بینی وزیر اقتصاد در حال ترقی وجود داشت
[ترجمه گوگل]شک و تردید زیادی در مورد پیش بینی شانزدهم از رشد اقتصادی وجود داشت

7. Other scientists have expressed scepticism about these results.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان دیگر نسبت به این نتایج بدبینی خود را ابراز کرده اند
[ترجمه گوگل]سایر دانشمندان در مورد این نتایج ابراز شک و تردید کرده اند

8. He expressed a great deal of scepticism about the value of psychoanalysis.
[ترجمه ترگمان]او نسبت به ارزش روان کاوی بسیار بدبین است
[ترجمه گوگل]او ابراز تردید زیادی نسبت به ارزش روانکاوی کرد

9. She has a healthy scepticism towards the claims in the company's report.
[ترجمه ترگمان]او نسبت به ادعاها در گزارش شرکت بدبین است
[ترجمه گوگل]او شکایتی سالم نسبت به ادعاها در گزارش شرکت دارد

10. He found in Byers a bracing scepticism like his own.
[ترجمه ترگمان]خودش هم مثل خودش هم شک و شک و شک و شک و شک پیدا کرد
[ترجمه گوگل]او در بییرز، یک شک و تردید و تردید داشت

11. His scepticism and irony make his musings palatable to a Western ear.
[ترجمه ترگمان]بدبینی و کنایه او تفکرات خود را برای یک گوش غرب خوشایند می سازد
[ترجمه گوگل]شک و تردید او موجب افسردگی او به گوش غربی می شود

12. By the early 1930s scepticism with liberal democracy was widespread.
[ترجمه ترگمان]در اوایل دهه ۱۹۳۰، بدبینی در مورد دموکراسی لیبرال بسیار گسترده بود
[ترجمه گوگل]در اوایل دهه 1930 شک و تردید با دموکراسی لیبرال گسترده بود

13. Such assertions have to be viewed with some scepticism.
[ترجمه ترگمان]چنین اظهاراتی باید با بدبینی در نظر گرفته شود
[ترجمه گوگل]چنین ادعایی باید با شک و تردید در نظر گرفته شود

14. That probably accounts for some of the scepticism after the decision to ape stock market precedent and end business barriers between underwriters.
[ترجمه ترگمان]این موضوع احتمالا برای برخی از تردیدهایی پس از تصمیم گیری در مورد سابقه بازار سهام میمون و پایان دادن به موانع تجاری بین بیمه گران وجود دارد
[ترجمه گوگل]این احتمالا بعضی از شک و تردید را پس از تصمیم گیری در مورد بازار بورس سهام و پایان دادن به موانع تجاری بین بیمه گذاران مطرح می کند

15. Like policemen, they have a hardened scepticism about humanity.
[ترجمه ترگمان]آن ها مانند ماموران پلیس نسبت به انسانیت دچار تردید شده اند
[ترجمه گوگل]مانند پلیس ها، آنها شک و تردید زیادی نسبت به بشریت دارند

پیشنهاد کاربران

شک گرایی

An attitude of doubting that particular claims are true or that sth will happen

شکاک

شکّ آوری

شک، دو دلی


کلمات دیگر: