کلمه جو
صفحه اصلی

get on board

پیشنهاد کاربران

Accept and participate with an idea or project.

موافق بودن با یک عمل یا ایده
مثال: It's a new approach and we want everyone to get on board and make it happen

Agree and accept:

مثال:
از کتاب Active 4 در صفحه ۱۹۰:
Koala and human can coexist in urban environments
If developers get on board with koala sensitive design

به عنوان بخشی از یک گروه یا تیم، به ویژه برای یک هدف خاص

همکاری کردن

اتفاق نظر داشتن

در کاری راه افتادن، تازه شروع به کار کردن ( کنایه )

حمایت کردن
مشارکت کردن
موافق بودن
پذیرفتن
اتفاق نظر داشتن

دست به کار شدن

متقاعد کردن؛ تأمین/جلب نظر کردن


کلمات دیگر: