1. costly entertainment
پذیرایی با شکوه
2. costly gems
گوهرهای گرانبها
3. a costly victory
پیروزی صدمه آور (پر هزینه و تلفات)
4. he made a costly mistake
او اشتباه زیان باری (پرخرجی) کرد.
5. the unnecessary and costly junkets by high-ranking officials
سفرهای غیرضروری و پرهزینه ی کارمندان عالی رتبه
6. road construction is very costly
راه سازی بسیار پر هزینه است.
7. the korean war was costly but indecisive
جنگ کره پرتلفات ولی بی حاصل بود.
8. the decoration of the streets was costly and time-consuming
آذین بندی خیابان ها پرخرج و وقت گیر بود.
9. our move to the new house was costly
تغییر مکان ما به خانه ی جدید گران تمام شد.
10. Such a database would be extremely costly to set up.
[ترجمه ترگمان]چنین پایگاهی برای برپا کردن آن بسیار پرهزینه خواهد بود
[ترجمه گوگل]چنین پایگاه داده ای برای تنظیم بسیار پر هزینه خواهد بود
11. Their costly and futile attempt to subjugate the Afghans lasted just 10 years.
[ترجمه ترگمان]تلاش بی هوده و بی هوده آن ها برای مطیع کردن افغان ها تنها ۱۰ سال طول کشید
[ترجمه گوگل]تلاش های بیرحمانه و بی هدف آنها برای متقاعد کردن افغان ها تنها 10 سال طول کشید
12. Our former process was too costly.
[ترجمه ترگمان]روند قبلی ما بسیار پرهزینه بود
[ترجمه گوگل]فرآیند سابق ما خیلی پر هزینه بود
13. Having professionally made curtains can be costly, so why not make your own?
[ترجمه ترگمان]داشتن پرده ها می تواند پر هزینه باشد، پس چرا خودتان را بسازید؟
[ترجمه گوگل]داشتن پرده های حرفه ای می تواند هزینه ای باشد، پس چرا خودتان را نمی سازید؟
14. She rationalized the expense by saying that the costly carpet she had bought would last longer than a cheaper one.
[ترجمه ترگمان]او این هزینه را توجیه کرد و گفت که این فرش گران قیمت که او خریده بود بیشتر از قیمت ارزان تر تمام می شد
[ترجمه گوگل]او این هزینه را تصدیق کرد و گفت که فرش پر هزینه ای که او خریداری کرده، طولانی تر از ارزان تر است
15. It has been rather costly to install the machinery, but it should pay off in the long run.
[ترجمه ترگمان]نصب ماشین آلات بسیار هزینه بر است، اما باید در دراز مدت پرداخت شود
[ترجمه گوگل]هزینه ماشین آلات نصب شده است، اما در بلند مدت باید پرداخت شود
16. Coastal defence is a costly business.
[ترجمه ترگمان]دفاع ساحلی یک کسب وکار پر هزینه است
[ترجمه گوگل]دفاع ساحلی یک کسب و کار پر هزینه است
17. Psychometric tests can save organizations from grim and costly mistakes.
[ترجمه ترگمان]آزمون های Psychometric می توانند سازمان ها را از اشتباه ات دشوار و پرهزینه نجات دهند
[ترجمه گوگل]تست های روان سنجی می تواند سازمان ها را از اشتباهات سنگین و گران قیمت نجات دهد