1. He has a private jet and a team of flunkies ready to grant every wish.
[ترجمه ترگمان]اون یه جت شخصی و یه تیم \"flunkies\" داره که هر آرزوش رو برآورده کنه
[ترجمه گوگل]او یک هواپیمای خصوصی و یک تیم از هواپیماهای بدون سرنشین دارد که آماده هر گونه آرزو هستند
2. This is psychology of a kind of flunky .
[ترجمه ترگمان]این روان شناسی از نوع flunky است
[ترجمه گوگل]این روانشناسی نوعی سستی است
3. The flunky is by far the more dangerous for us. So there will be much more trouble if you squeeze him out of the company.
[ترجمه ترگمان] The فقط برای ما خیلی خطرناکه بنابراین اگر او را از شرکت بیرون squeeze دردسر بیشتری خواهد بود
[ترجمه گوگل]زشتی برای ما بسیار خطرناک است بنابراین اگر شما او را از شرکت بیرون بیاورید، مشکلی بیشتر خواهد بود
4. Damned! You unpatriotic flunky, get ready for your death!
[ترجمه سعید پارساپور ] لعنتی! نوکر بیوطن ، برای مردن آماده شو.
[ترجمه ترگمان]! لعنتی تو هم flunky، برای مرگت آماده شو
[ترجمه گوگل]لعنتی! شما نجیب زاده بیگانه، آماده برای مرگ خود را!
5. I recall " flunky" named by Confucius.
[ترجمه سعید پارساپور ] من "نوکر" خطاب کردن ( نام بردن ) توسط کنفسیوس را بخاطر می آورم.
[ترجمه ترگمان]من \"flunky\" را به نام کنفسیوس به یاد می آورم
[ترجمه گوگل]من به یاد 'ناله' نامگذاری شده توسط کنفوسیوس
6. He is just a flunky of the Party secretary.
[ترجمه سعید پارساپور ] او فقط نوکر دبیر حزب است.
[ترجمه ترگمان]او فقط منشی حزب است
[ترجمه گوگل]او فقط یک وزیر حزب است
7. A subservient person; a flunky.
[ترجمه ترگمان]یه آدم مطیع و یه پادو - ه
[ترجمه گوگل]فرد وابسته؛ یک شلاق زدن
8. A slave ignorant of his servitude and happy to admire his servitude is a flunky, accomplice, and shameless person.
[ترجمه ترگمان]یک برده از بردگی خود بی خبر است و از این که بندگی خود را تحسین می کند، یکی از flunky، همدست، شریک و shameless است
[ترجمه گوگل]یک برده بی رحم از عبادت او و خوشحال به تحسین عبادت او یک بی رحم، همدست و شخص شرم آور است
9. Black screen cautioned piratic users, Does Microsoft is a "false man of honor" or "real flunky"?
[ترجمه ترگمان]صفحه سیاه به کاربران هشدار داد که آیا مایکروسافت یک \"مرد دروغ\" یا \"flunky حقیقی\" است؟
[ترجمه گوگل]صفحه سیاه در مورد کاربران دزدی هشدار داده است، آیا مایکروسافت «مرد دروغین افتخار» است یا «فریبنده واقعی»؟
10. An editor with an evangelical enthusiasm for a project, and me, a perennially single and somewhat cynical relationship flunky with a lust for newsprint column inches.
[ترجمه ترگمان]یک ویراستار با اشتیاق انجیلی برای یک پروژه، و من، یک رابطه دائمی و تا حدی بدبینانه، با شهوت ستون روزنامه به فاصله چند اینچ
[ترجمه گوگل]یک ویرایشگر با شور و شوق انجیلی برای یک پروژه، و من، رابطه یکنواخت و یکنواخت و معصوم با علاقه به مقاله ستون اینچ
11. The man of honour is broad and tolerant, the flunky is worry and misgiving.
[ترجمه ترگمان]مرد شرافت پهن و بردبار است، flunky نگران و مضطرب است
[ترجمه گوگل]مرد افتخار گسترده و تحمل است، نجیب زاده نگران و مضطرب است
12. Now I would witness the drama unfold firsthand, albeit as a flunky .
[ترجمه ترگمان]اکنون من شاهد بودم که درام دست اول، هرچند به عنوان یک flunky، آشکار شود
[ترجمه گوگل]در حال حاضر شاهد این است که درام به طور دست اول، هرچند به عنوان یک زرق و برق دار
13. On the other hand, some people said he was just a flunky who is often envious of others.
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، برخی می گویند که او فقط a است که اغلب به دیگران حسادت می کند
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، بعضی از مردم می گویند که او فقط یک نفر است که اغلب به دیگران حسود است
14. Whether Microsoft is a "real man of honor" or "false flunky ", "Black screen" is unacceptable for us.
[ترجمه ترگمان]این که آیا مایکروسافت یک \"مرد واقعی\" یا \"flunky کاذب\" است یا نه، \"صفحه سیاه\" برای ما غیرقابل قبول است
[ترجمه گوگل]این که آیا مایکروسافت یک «مرد واقعی» است یا «دروغین دروغین»، «صفحه سیاه» برای ما غیرقابل قبول است