متحرک
animist
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• one who believes that everything in nature has a soul (i.e. trees, rocks, etc.)
جملات نمونه
1. fatemeh khanom is an animist
فاطمه خانم به ارواح اعتقاد دارد.
2. The Karens were animists, feeling some kind of presence in the forest, the spring or the great banyan tree.
[ترجمه ترگمان]The animists بودند و احساس می کردند که در جنگل یا بهار یا درخت انجیر هندی حضور دارند
[ترجمه گوگل]کارن ها متحد بودند، نوعی حضور در جنگل، بهار یا درخت بزرگ مانیان داشتند
[ترجمه گوگل]کارن ها متحد بودند، نوعی حضور در جنگل، بهار یا درخت بزرگ مانیان داشتند
3. Adat derives in part from the ancient animist and Hindu belief system of the Minangkabau, which existed before the arrival of Islam to Sumatra.
[ترجمه ترگمان]adat بخشی از سیستم اعتقادی animist و هندوها به نام Minangkabau است که پیش از رسیدن اسلام به سوماترا وجود داشت
[ترجمه گوگل]آداث بخشی از سیستم اعتقاد به آونیستی و هندو مینانگکابو است که پیش از ورود اسلام به سوماترا وجود داشت
[ترجمه گوگل]آداث بخشی از سیستم اعتقاد به آونیستی و هندو مینانگکابو است که پیش از ورود اسلام به سوماترا وجود داشت
4. The Veddahs have Animist and Buddhist practices.
[ترجمه ترگمان]The ها فعالیت های بودایی و بودایی دارند
[ترجمه گوگل]وداها دارای شیوه های Animist و Buddhist هستند
[ترجمه گوگل]وداها دارای شیوه های Animist و Buddhist هستند
5. The Wetu Telu—a Muslim people who maintain some animist traditions—believe luhluh seal in the smell of a dead body so it will not disturb the spirits of Mount Rinjani.
[ترجمه ترگمان]The Telu - یک مسلمان مسلمان که سنت animist را حفظ می کنند - به بوی بدن مرده ایمان دارند، بنابراین روحیه کوه Rinjani را بر هم نخواهد زد
[ترجمه گوگل]Wetu Telu - مسلمانانی که بعضی از روحانیون را حفظ می کنند، باور لوحلو را در بوی مرده می بینند تا روحیه کوه رینجی را تحمل نکنند
[ترجمه گوگل]Wetu Telu - مسلمانانی که بعضی از روحانیون را حفظ می کنند، باور لوحلو را در بوی مرده می بینند تا روحیه کوه رینجی را تحمل نکنند
6. Naxi Dongba religion is an original polytheism, Animist beliefs.
[ترجمه ترگمان]دین Dongba یک مذهب اصیل و animist است
[ترجمه گوگل]دین Naxi Dongba یک تکیه گاه اصلی، باورهای Animist است
[ترجمه گوگل]دین Naxi Dongba یک تکیه گاه اصلی، باورهای Animist است
7. For the largely Christian and animist southerners, Malik says al-Bashir's push for an Arab Islamist identity in Sudan "was a bridge too far".
[ترجمه ترگمان]مالک می گوید که برای اکثریت مسیحی و animist جنوبی ها، فشار البشیر برای هویت اسلامی عرب در سودان \"یک پل بسیار دور\" بوده است
[ترجمه گوگل]مالیک می گوید که برای جنوب غربی ها به طور عمده مسیحی و متحد، می گوید که فشار البشیر برای هویت اسلامی عرب در سودان 'یک پل بیش از حد' بود
[ترجمه گوگل]مالیک می گوید که برای جنوب غربی ها به طور عمده مسیحی و متحد، می گوید که فشار البشیر برای هویت اسلامی عرب در سودان 'یک پل بیش از حد' بود
8. To the animist Kondh tribes, the mountain is more than the place where they live: it is their god.
[ترجمه ترگمان]برای جان animist قبایل زنده، کوه بیشتر از مکانی است که در آن زندگی می کنند: این خدای آن ها است
[ترجمه گوگل]کوه ها بیشتر از محل زندگی آنها هستند این خدای آنهاست
[ترجمه گوگل]کوه ها بیشتر از محل زندگی آنها هستند این خدای آنهاست
9. The shaman's journey to the land of the spirits is one manifestation of the animist religion of the Siberian native peoples.
[ترجمه ترگمان]سفر شمن به سرزمین ارواح یک جلوه از جان animist مردم بومی سیبری است
[ترجمه گوگل]سفر شامان به سرزمین ارواح یکی از مظاهر دین آونیستی بومیان سیبری است
[ترجمه گوگل]سفر شامان به سرزمین ارواح یکی از مظاهر دین آونیستی بومیان سیبری است
10. Firstly, it is not the case that the evil spirits of the New Testament are remotely similar to animist spirits.
[ترجمه ترگمان]اول اینکه، این حالتی نیست که روح بد عهد جدید از راه دور شبیه روح زنده گرا باشد
[ترجمه گوگل]اولا، این چیزی نیست که ارواح شیطانی عهد جدید از لحاظ دوردست با روحانیون متحد هستند
[ترجمه گوگل]اولا، این چیزی نیست که ارواح شیطانی عهد جدید از لحاظ دوردست با روحانیون متحد هستند
11. One French magazine has labeled his art " erotic - mystic - animist. ".
[ترجمه ترگمان]یک مجله فرانسوی هنر او را \"آمیزش عاشقانه و روح زنده\" خوانده است
[ترجمه گوگل]یک مجله فرانسوی هنری خود را 'وابسته به عشق شهوانی - عارف - متحد' نامگذاری کرده است '
[ترجمه گوگل]یک مجله فرانسوی هنری خود را 'وابسته به عشق شهوانی - عارف - متحد' نامگذاری کرده است '
12. Ethnic and cultural differences between the Muslim north and the mainly Christian and animist south have remained deep in the 53 years since Sudan's independence from British colonial rule.
[ترجمه ترگمان]تفاوت های قومی و فرهنگی بین مسلمانان شمال و عمدتا مسیحی و جان animist در طول ۵۳ سال از زمان استقلال سودان از حاکمیت استعماری بریتانیا، تا کنون باقی مانده است
[ترجمه گوگل]اختلافات قومی و فرهنگی بین شمال مسلمان و عمدتا مسیحی و جنوب آفریقا در 53 سال پس از استقلال سودان از حکومت استعماری بریتانیا عمیق بوده است
[ترجمه گوگل]اختلافات قومی و فرهنگی بین شمال مسلمان و عمدتا مسیحی و جنوب آفریقا در 53 سال پس از استقلال سودان از حکومت استعماری بریتانیا عمیق بوده است
13. Despite in-roads made by Hindu and Christian missionaries, many of its 26 main tribes are mostly animist: worshipping the sun and moon, a practise known as "Donyi-Polo".
[ترجمه ترگمان]با وجود in که توسط میسیونرهای هندو و مسیحی ساخته شده است، بسیاری از ۲۶ قبیله اصلی آن زنده گرا هستند: عبادت خورشید و ماه، شیوه ای که به نام \"Donyi - چوگان\" شناخته می شوند
[ترجمه گوگل]با وجود جاده های ساخته شده توسط مسیحیان هندو و مسیحی، بسیاری از 26 قبیله اصلی آن بیشتر متحد هستند: پرستش خورشید و ماه، تمرین شناخته شده به عنوان 'Donyi-Polo'
[ترجمه گوگل]با وجود جاده های ساخته شده توسط مسیحیان هندو و مسیحی، بسیاری از 26 قبیله اصلی آن بیشتر متحد هستند: پرستش خورشید و ماه، تمرین شناخته شده به عنوان 'Donyi-Polo'
14. He is the only bimo [a shaman in the traditional animist religion of his enthnic minority] in Wenhai and also the best in Lijiang.
[ترجمه ترگمان]او تنها bimo [ یک جادوگر در مذهب animist سنتی اقلیت enthnic)در Wenhai و همچنین بهترین ها در Lijiang است
[ترجمه گوگل]او تنها بیمو [یک شاعر در دین سنتی متحد انسانی اقلیت اننیک] در ونهی و همچنین بهترین در لیجینگ است
[ترجمه گوگل]او تنها بیمو [یک شاعر در دین سنتی متحد انسانی اقلیت اننیک] در ونهی و همچنین بهترین در لیجینگ است
پیشنهاد کاربران
جاندار پندار
کلمات دیگر: