کلمه جو
صفحه اصلی

restrictions

جملات نمونه

1. restrictions that irked buyers
محدودیت هایی که موجب رنجه ی خریداران می شد.

2. legal restrictions
موانع قانونی

3. the staff was chafing under the restrictions imposed on them
محدودیت هایی که به کارمندان تحمیل شده بود آنها را بر آشفته کرده بود.

پیشنهاد کاربران

محدودیت


کلمات دیگر: