کلمه جو
صفحه اصلی

board meeting

انگلیسی به انگلیسی

• a board meeting is a meeting for the group of people who own or run a company or other organization.

جملات نمونه

1. Jemma's miniskirt raised a few eyebrows at the board meeting.
[ترجمه ترگمان]و دامن کوتاه جما چند تا ابرویش را بالا برد
[ترجمه گوگل]مینی سوکت جماما چند جلدی در جلسه هیئت مدیره ایجاد کرد

2. The board meeting is over, isn't it My suggestion must have stood by.
[ترجمه ترگمان]جلسه هیات مدیره به پایان رسیده، اینطور نیست پیشنهاد من باید کنار گذاشته شده باشد
[ترجمه گوگل]جلسه هیئت مدیره تمام شده است، آیا پیشنهاد من نباید ایستاد

3. An emergency board meeting is called for November 2
[ترجمه ترگمان]جلسه کمیته اضطراری ۲ نوامبر فرا خوانده می شود
[ترجمه گوگل]یک جلسه هیئت مدیره اضطراری برای 2 نوامبر اعلام می شود

4. The board meeting next Wednesday will be the big test.
[ترجمه ترگمان]جلسه هیات مدیره روز چهارشنبه آینده یک تست بزرگ خواهد بود
[ترجمه گوگل]جلسه هیئت مدیره در آینده چهارشنبه آزمون بزرگ خواهد بود

5. A final decision is expected at next month's board meeting.
[ترجمه ترگمان]تصمیم نهایی در جلسه هیات مدیره ماه آینده مورد انتظار است
[ترجمه گوگل]تصمیم نهایی در جلسه هیئت مدیره ماه آینده انتظار می رود

6. Burke also attended the board meeting, but made no public comment.
[ترجمه ترگمان]برک همچنین در جلسه هیات مدیره شرکت کرد، اما هیچ اظهار نظری نکرد
[ترجمه گوگل]برک نیز در جلسه هیئت مدیره شرکت کرد، اما هیچ نظر عمومی نداشت

7. Everything said at this foolish board meeting unwittingly points to Scott's consummate grasp of the essentials of television.
[ترجمه ترگمان]همه چیز در این جلسه احمقانه به طور ناخودآگاه به درک کامل اسکات از ملزومات تلویزیون اشاره کرد
[ترجمه گوگل]همه چیز در این جلسه هیئت مدیره احمقانه به طور ناخواسته اشاره دارد به درک کامل از ضرورت های تلویزیون به اسکات

8. Both Venables and Sugar attended a 90-minute board meeting at the club which agreed to dismiss Ashby, an alleged undischarged bankrupt.
[ترجمه ترگمان]هر دو Venables و Sugar در یک نشست ۹۰ دقیقه ای در این باشگاه شرکت کردند که موافقت با اخراج Ashby، یک ورشکسته اعلام شد
[ترجمه گوگل]هر دو Venables و Sugar در یک جلسه هیئت مدیره 90 دقیقه ای در باشگاه حضور داشتند که موافقت کردند که اشبی را که ورشکسته نشده بود، متهم کرد

9. Doyle voiced his criticisms at a board meeting in Stoke 10 days ago.
[ترجمه ترگمان]دویل انتقادات خود را در جلسه هیات مدیره در استوک ده روز قبل اعلام کرد
[ترجمه گوگل]دایل انتقادات خود را در یک جلسه هیئت مدیره در استوک 10 روز پیش ابراز کرد

10. After the board meeting, they drove fifty miles south of Auckland to meet Forster for lunch.
[ترجمه ترگمان]بعد از جلسه هیات مدیره، آن ها در ۵۰ مایلی جنوب اوکلند به استقبال Forster رفتند
[ترجمه گوگل]پس از جلسه هیئت مدیره، آنها پنجاه مایلی جنوب اوکلند را برای دیدار با فورستر برای ناهار رفتند

11. This should be one heck of a board meeting Wednesday.
[ترجمه ترگمان]این باید یک پرش از یک جلسه هیات مدیره در روز چهارشنبه باشد
[ترجمه گوگل]این چهارشنبه باید یک جلسه هیئت مدیره باشد

12. The Hartlepool Mail told of one emergency board meeting hastily convened on a Skipton pavement.
[ترجمه ترگمان]کالسکه پستی که از یک جلسه اضطراری در یک جلسه اضطراری تشکیل شده بود با شتاب روی یک خیابان Skipton گرد آمده بود
[ترجمه گوگل]هارتلپول ایمیل گفت که یک جلسه هیئت مدیره هیئت اعزامی هیجان انگیز در یک پیاده روی اسپیپیپ برگزار شد

13. The problem will be mentioned during the board meeting in particular.
[ترجمه ترگمان]این مشکل در طول جلسه هیات مدیره به طور خاص مطرح خواهد شد
[ترجمه گوگل]این مشکل به ویژه در جلسه هیئت مدیره ذکر شده است

14. I think I'll see which way the wind is blowing before I vote at the board meeting.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که قبل از اینکه به جلسه هیات مدیره رای بدهم، باد از کدام طرف می وزید
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم قبل از رای دادن در جلسه هیئت مدیره، ببینم که باد باد می شود

پیشنهاد کاربران

جلسه هیئت مدیره

مجمع عمومی


کلمات دیگر: