کلمه جو
صفحه اصلی

bluebeard


(جانور شناسی) وال آبفام (balaenoptera musculus : نهنگی که پشتش رنگ آبی مایل به خاکستری است و بزرگ اندام ترین موجود جهان است - حدود سی متر طول و 136000 کیلوگرم وزن دارد)، شخصیت داستان افسانه ای که پی در پی با زن ها ازدواج می کرد و آنها را می کشت، آبی ریش

انگلیسی به فارسی

شخصیت داستان افسانه‌ای که پی‌درپی با زن‌ها ازدواج می‌کرد و آن‌ها را می‌کشت، آبی‌ریش


Bluebeard


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: in folklore, a man who married and then killed six wives.
مشابه: butcher

• fairy-tale character who married and then murdered many wives

جملات نمونه

1. If Bluebeard knew she had used the key, what would he do to her?
[ترجمه ترگمان]اگر کسی می دانست که او از این کلید استفاده کرده است چه خواهد کرد؟
[ترجمه گوگل]اگر Bluebeard می دانست که از کلید استفاده کرده است، چه کاری برای او انجام می دهد؟

2. With that, Bluebeard left the mansion.
[ترجمه ترگمان]خواه خواه خواه خواه خواه خواه خواه خواه خواه خواه خواه خواه خواه خواه خواه خواه خواه خواه خواه خواه خواه خواه خواه خواه خواه خواه خواه
[ترجمه گوگل]با آن، Bluebeard عمارت را ترک کرد

3. As she handed him the key, Bluebeard noticed the blood on it.
[ترجمه ترگمان]همان طور که کلید را به دست او می داد، خواه ریش روی آن را می دید
[ترجمه گوگل]همانطور که کلید او را به او تحویل داد، Bluebeard متوجه خونش شد

4. But Bluebeard was a stubborn man.
[ترجمه ترگمان]اما خواه خواه سرسختی بود
[ترجمه گوگل]اما Bluebeard یک مرد خسته کننده بود

5. Her brothers surrounded Bluebeard and killed him.
[ترجمه ترگمان]برادرانش او را احاطه کردند و او را کشتند
[ترجمه گوگل]برادران او Bluebeard را احاطه کرده و او را کشتند

6. I have a proposition for you, Bluebeard said.
[ترجمه ترگمان]Bluebeard گفت: من پیشنهادی برای شما دارم
[ترجمه گوگل]Bluebeard گفت: من یک پیشنهاد برای شما دارم

7. Where is the little golden key, Alice? asked Bluebeard.
[ترجمه ترگمان]کلید طلایی کوچک کجاست، آلیس؟ پهلوان پرسید:
[ترجمه گوگل]آلیس، کلید کوچک طلایی کجاست؟ Bluebeard پرسید

8. That just shows your ignorance, Bluebeard.
[ترجمه ترگمان] همین الان ignorance رو نشون میده، خواه خواه
[ترجمه گوگل]این فقط جهل خود را نشان می دهد، Bluebeard

9. The next morning, Bluebeard asked Alice for his keys.
[ترجمه ترگمان]صبح روز بعد خواه Bluebeard از آلیس خواست که کلیدش را بردارد
[ترجمه گوگل]صبح روز بعد Bluebeard از آلیس برای کلید هایش پرسید

10. To any woman, Bluebeard was the perfect husband - except for his frightening, large, blue beard.
[ترجمه ترگمان]به هر زنی، خواه و خواه شوهر عالی بود - به جز ریش سیاه و درشت آبی او
[ترجمه گوگل]برای هر زن، Bluebeard شوهر کامل بود - به جز برای ریش وحشتناک، بزرگ و آبی او

11. The entrance opened: BlueBeard caught Fatima's arm.
[ترجمه ترگمان]در باز شد و دست فاطمه را گرفت
[ترجمه گوگل]ورودی BlueBeard را باز کرد و بازوی فاطیما را گرفت

12. Bluebeard noticed that her hands were shaking and quickly searched for the little golden key.
[ترجمه ترگمان]Bluebeard متوجه شد که دست های او می لرزد و به سرعت کلید کوچک طلایی را جستجو می کند
[ترجمه گوگل]Bluebeard متوجه شد که دستانش تکان می خورد و به سرعت کلید کوچک طلایی را جستجو می کرد

13. Gillian's opera productions include The Trojans, The Midsummer Marriage, The Flying Dutchman, Parsifal and Bluebeard .
[ترجمه ترگمان]تولیدات اپرا شامل The، ازدواج نیمه تابستان، هلندی Flying، Parsifal و Bluebeard می شود
[ترجمه گوگل]تولیدات اپیل گیلین عبارتند از: تروجان ها، ازدواج های نیمه تابستانی، هلمند هلندی، پارسیفال و سیبی بورد

14. Kurt Vonnegut increasingly shows a cultural perspective in his later works, particularly in his Breakfast of Champions and Bluebeard .
[ترجمه ترگمان]کورت Vonnegut به طور فزاینده ای یک دیدگاه فرهنگی را در کاره ای بعدی خود، به ویژه در صبحانه اش of و Bluebeard نشان می دهد
[ترجمه گوگل]کورت وونگوت به طور فزاینده ای از دیدگاه های فرهنگی خود را در کارهای بعدی خود، به ویژه در صبحانه قهرمانان و Bluebeard، نشان می دهد


کلمات دیگر: