شخصیت داستان افسانه ای که پی در پی با زن ها ازدواج می کرد و آنها را می کشت، آبی ریش، (گیاه شناسی) ناقوس آبی (انواع گیاهان به ویژه از جنس های campanula و mertensia از خانواده ی bellflower و borage)، انواع گل استکانی ابی رنگ
bluebell
شخصیت داستان افسانه ای که پی در پی با زن ها ازدواج می کرد و آنها را می کشت، آبی ریش، (گیاه شناسی) ناقوس آبی (انواع گیاهان به ویژه از جنس های campanula و mertensia از خانواده ی bellflower و borage)، انواع گل استکانی ابی رنگ
انگلیسی به فارسی
bluebell، انواع گل استکانی ابی رنگ
انواع گل استکانی آبیرنگ
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: any of various plants with blue, bell-shaped flowers.
• plant with blue bell-shaped flowers
bluebells are plants with thin upright stems and blue bell-shaped flowers.
bluebells are plants with thin upright stems and blue bell-shaped flowers.
جملات نمونه
1. The Bluebell Railway often hold special events to add to the attraction of the visit.
[ترجمه ترگمان]راه آهن بلوبل اغلب رویداده ای ویژه ای را برای افزودن به این دیدار برگزار می کردند
[ترجمه گوگل]Railway Bluebell اغلب حوادث ویژه ای را برای جذب بازدید می کند
[ترجمه گوگل]Railway Bluebell اغلب حوادث ویژه ای را برای جذب بازدید می کند
2. Bluebell Fragrance. Fragrances are an inexpensive way to perfume unscented hair products and Body Oils.
[ترجمه ترگمان]بلوبل Fragrance Fragrances راه ارزان برای عطر محصولات مو و روغن بدن هستند
[ترجمه گوگل]بنفش عطر عطرها یک راه ارزان برای محصولات ضدعفونی کننده مو و روغن های بدن هستند
[ترجمه گوگل]بنفش عطر عطرها یک راه ارزان برای محصولات ضدعفونی کننده مو و روغن های بدن هستند
3. It happened that Jessie and Bluebell had both whelped soon after the hay harvest, giving birth between them to nine sturdy puppies.
[ترجمه ترگمان]بعد از برداشت یونجه جسی و بلوبل نه توله قوی داشتند
[ترجمه گوگل]این اتفاق افتاد که جسی و بلبل به زودی پس از برداشت یونجه، به زاد و ولد میان آنها تا نه توله سگ محکم زدند
[ترجمه گوگل]این اتفاق افتاد که جسی و بلبل به زودی پس از برداشت یونجه، به زاد و ولد میان آنها تا نه توله سگ محکم زدند
4. I love Ice Cream - Bluebell is the best!
[ترجمه ترگمان]من عاشق بستنی هستم، Bluebell بهترین است!
[ترجمه گوگل]من دوست دارم یخ کرم - Bluebell بهترین است!
[ترجمه گوگل]من دوست دارم یخ کرم - Bluebell بهترین است!
5. It was my first time to see a bluebell field, the moment when I first saw it I was so excited and imagine myself walking in a fairy tale, it was blue everywhere, I couldn't see where it ended.
[ترجمه ترگمان]اولین باری بود که چشمم به یک مزرعه bluebell افتاد، لحظه ای که آن را دیدم، خیلی هیجان زده بودم و تصور می کردم که در یک داستان پریان قدم می زنم، همه جا کبود شده بود
[ترجمه گوگل]این اولین بار بود که من میدان میدویدم، لحظه ای که اولین بار آن را دیدم، خیلی هیجان زده بودم و تصور می کردم که خودم در یک افسانه راه می رفتم، در همه جا آبی بود، نمی توانستم ببینم کجا پایان یافت
[ترجمه گوگل]این اولین بار بود که من میدان میدویدم، لحظه ای که اولین بار آن را دیدم، خیلی هیجان زده بودم و تصور می کردم که خودم در یک افسانه راه می رفتم، در همه جا آبی بود، نمی توانستم ببینم کجا پایان یافت
6. These nuts, a banned substance at Bluebell Lakes, are used to tempt fish to the surface, but they can prove toxic to a carp if they have been kept in moist conditions and not cooked.
[ترجمه ترگمان]این آجیل ها یک ماده ممنوعه در \"بلوبل Lakes\" هستند، اما اگر در شرایط مرطوب نگاه داشته شوند و نه پخته شوند، برای ماهی کپور سمی هستند
[ترجمه گوگل]این آجیل، یک ماده ممنوعه در Bluebell Lakes، برای تخلیه ماهی به سطح آب استفاده می شود اما اگر در شرایط مرطوب نگهداری شده و پخته نشده باشند، می توانند سمی به یک کپور داشته باشند
[ترجمه گوگل]این آجیل، یک ماده ممنوعه در Bluebell Lakes، برای تخلیه ماهی به سطح آب استفاده می شود اما اگر در شرایط مرطوب نگهداری شده و پخته نشده باشند، می توانند سمی به یک کپور داشته باشند
7. And Bluebell, wild Bluebell, was dancing in the wood.
[ترجمه ترگمان]و بلوبل هم بلوبل جر و بحث می کرده
[ترجمه گوگل]و Bluebell، Bluebell وحشی، در چوب چوب رقص بود
[ترجمه گوگل]و Bluebell، Bluebell وحشی، در چوب چوب رقص بود
8. But Bluebell, wild Bluebell, only dances in the wood.
[ترجمه ترگمان] اما بلوبل \"بلوبل\" مثل \"بلوبل\" میرقصه
[ترجمه گوگل]اما Bluebell، Bluebell وحشی، فقط در چوب رقص می کند
[ترجمه گوگل]اما Bluebell، Bluebell وحشی، فقط در چوب رقص می کند
9. The girl picked herself up and pulled a bluebell out of her hair.
[ترجمه ترگمان]دختر خود را بلند کرد و از موهایش بیرون کشید
[ترجمه گوگل]دخترش خودش را جمع کرد و از موهایش بیرون زد
[ترجمه گوگل]دخترش خودش را جمع کرد و از موهایش بیرون زد
10. First came the three dogs, Bluebell, Jessie and Pincher, and then the pigs, who settled down in the straw immediately in front of the platform.
[ترجمه ترگمان]اول از همه بلوبل، جسی و Pincher و بعد خوکها که بلافاصله جلوی سکو نشستند
[ترجمه گوگل]ابتدا سه سگ، Bluebell، Jessie و Pincher، و سپس خوک ها، که در جلوی پلتفرم مستقر بودند، وارد شدند
[ترجمه گوگل]ابتدا سه سگ، Bluebell، Jessie و Pincher، و سپس خوک ها، که در جلوی پلتفرم مستقر بودند، وارد شدند
11. Mr. Bridgefoot estimates around 40% of Bluebell Lakes' anglers came to try to catch the leviathan fish.
[ترجمه ترگمان]آقای Bridgefoot تخمین می زند که حدود ۴۰ درصد از \"بلوبل Lakes anglers\" برای گرفتن ماهی به دنیا آمده اند
[ترجمه گوگل]آقای پلیرفوت حدود 40٪ ماهیگیران Bluebell Lakes را برآورده می کند تا سعی در گرفتن ماهی لواتاان کنند
[ترجمه گوگل]آقای پلیرفوت حدود 40٪ ماهیگیران Bluebell Lakes را برآورده می کند تا سعی در گرفتن ماهی لواتاان کنند
12. The owner of Bluebell Lakes, Tony Bridgefoot, found traces of raw tiger nuts near the spot where Benson died.
[ترجمه ترگمان]\"تونی Bridgefoot\"، مالک \"بلوبل\" (Tony Bridgefoot)، در نزدیکی نقطه ای که بنسون کشته شد، نشانه هایی از آجیل پوست ببر پیدا کردند
[ترجمه گوگل]مالک Bluebell Lakes، Tony Bridgefoot، آثاری از آجیل ببر خام را در نزدیکی نقطهیی که بنسون درگذشت، پیدا کرد
[ترجمه گوگل]مالک Bluebell Lakes، Tony Bridgefoot، آثاری از آجیل ببر خام را در نزدیکی نقطهیی که بنسون درگذشت، پیدا کرد
13. A day in a bluebell wood, for its sheer assertion of life and the persistence of a delicate thing, is worth two weeks anywhere else.
[ترجمه ترگمان]یک روز در جنگل bluebell، برای ادعای محض زندگی و تداوم کار ظریف، دو هفته دیگر ارزش دارد
[ترجمه گوگل]یک روز در یک چوب زرق و برق، برای ادعای محض زندگی و حفظ یک چیز ظریف، ارزش دو هفته دیگر را دارد
[ترجمه گوگل]یک روز در یک چوب زرق و برق، برای ادعای محض زندگی و حفظ یک چیز ظریف، ارزش دو هفته دیگر را دارد
14. For years, Benson was a catch-and-release attraction in Bluebell Lakes, a private fishing complex.
[ترجمه ترگمان]برای سال ها، بنسون یک جاذبه توریستی در ایالت بلوبل، یک مجتمع ماهیگیری خصوصی، بود
[ترجمه گوگل]سالهاست که Benson جذابیت گرفتن و رها شدن در Bluebell Lakes، یک مجموعه ماهیگیری خصوصی است
[ترجمه گوگل]سالهاست که Benson جذابیت گرفتن و رها شدن در Bluebell Lakes، یک مجموعه ماهیگیری خصوصی است
کلمات دیگر: