(گیاه شناسی) انواع گیاهانی که گل آبی و بطری شکل می دهند، گل گندم آبی، دربازی پوکر ژتون ابی رنگ که ارزش زیادی دارد، سهام مرغوب
blue chip
(گیاه شناسی) انواع گیاهانی که گل آبی و بطری شکل می دهند، گل گندم آبی، دربازی پوکر ژتون ابی رنگ که ارزش زیادی دارد، سهام مرغوب
انگلیسی به فارسی
تراشه آبی، ژتون ابی رنگ که ارزش زیادی دارد، سهام مرغوب
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: in poker, a blue playing chip having the highest value.
• (2) تعریف: a high-priced common stock, valued for the company's financial strength and earnings record.
• (3) تعریف: any thing or person considered to be of great value.
صفت ( adjective )
• (1) تعریف: denoting common stock that commands a high price because of its record of steady earnings.
• (2) تعریف: very valuable or of highest quality.
- several blue-chip baseball players
[ترجمه ترگمان] چند بازیکن بیسبال -
[ترجمه گوگل] چند بازیکن بیس بال آبی تراشه
[ترجمه گوگل] چند بازیکن بیس بال آبی تراشه
• (in economics) nickname for stocks of a company that is considered stable and profitable and has a relatively high price per share; something of high quality and expensive; blue token that has a high value (in poker games)
a blue-chip investment or company is one in which it is considered to be profitable and safe to invest.
a blue-chip investment or company is one in which it is considered to be profitable and safe to invest.
جملات نمونه
1. Blue chip issues were sharply higher, but the rest of the market actually declined slightly by the end of the day.
[ترجمه ترگمان]مسائل مربوط به تراشه به شدت بالاتر بودند، اما بقیه بازار کمی تا پایان روز کاهش پیدا کرد
[ترجمه گوگل]مسائل مربوط به تراشه آبی به شدت بالاتر بود، اما بقیه بازار تا پایان روز به میزان کمی کاهش پیدا کرد
[ترجمه گوگل]مسائل مربوط به تراشه آبی به شدت بالاتر بود، اما بقیه بازار تا پایان روز به میزان کمی کاهش پیدا کرد
2. We are very good at supplying international blue chip companies who are brand leaders in their fields.
[ترجمه ترگمان]ما در تامین شرکت های تراشه آبی بین المللی که رهبران برند در مزارع خود هستند، بسیار ماهر هستیم
[ترجمه گوگل]ما در ارائه شرکت های بین المللی آبی تراشی که رهبران نام تجاری در زمینه هایشان هستند، بسیار خوب عمل می کنیم
[ترجمه گوگل]ما در ارائه شرکت های بین المللی آبی تراشی که رهبران نام تجاری در زمینه هایشان هستند، بسیار خوب عمل می کنیم
3. Many blue chip companies use team-based competitions with a series of mental and physical challenges.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از شرکت های تراشه آبی با مجموعه ای از چالش های ذهنی و جسمی از رقابت های تیمی استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از شرکت های آبی چیپ استفاده از مسابقات مبتنی بر تیم با مجموعه ای از چالش های ذهنی و جسمی
[ترجمه گوگل]بسیاری از شرکت های آبی چیپ استفاده از مسابقات مبتنی بر تیم با مجموعه ای از چالش های ذهنی و جسمی
4. The index of blue chip stocks gained 15 70 for the week.
[ترجمه ترگمان]شاخص سهام چیپ آبی به مدت ۱۵ تا ۷۰ سال به دست آمد
[ترجمه گوگل]شاخص سهام سهام تراشه در هفته به 70/70 افزایش یافت
[ترجمه گوگل]شاخص سهام سهام تراشه در هفته به 70/70 افزایش یافت
5. Joanne Tearle finds that the blue chip loan comes in many guises and choosing one may be your greatest problem.
[ترجمه ترگمان]\"جووان Tearle\" متوجه می شود که این وام تراشه آبی در بسیاری از زمینه ها وجود دارد و انتخاب یکی از آن ها ممکن است بزرگ ترین مشکل شما باشد
[ترجمه گوگل]جومان تیرل می گوید که وام چیپ آبی در بسیاری از موارد وجود دارد و انتخاب یکی ممکن است بزرگترین مشکل شما باشد
[ترجمه گوگل]جومان تیرل می گوید که وام چیپ آبی در بسیاری از موارد وجود دارد و انتخاب یکی ممکن است بزرگترین مشکل شما باشد
6. Blue chip refers to firms with long track records for turning profits and paying dividends.
[ترجمه ترگمان]چیپ آبی به شرکت هایی با سوابق طولانی ردیابی سود و سود سهام اشاره می کند
[ترجمه گوگل]تراشه آبی اشاره به شرکت هایی با رکوردهای طولانی برای تبدیل سود و پرداخت سود سهام دارد
[ترجمه گوگل]تراشه آبی اشاره به شرکت هایی با رکوردهای طولانی برای تبدیل سود و پرداخت سود سهام دارد
7. After the auction, the blue chip benchmark inched higher to end at 170. a gain of 8 points.
[ترجمه ترگمان]پس از حراج، معیار چیپ آبی به اندازه ۱۷۰ درجه سانتی متر بالاتر رفت ۸ امتیاز کسب کنید
[ترجمه گوگل]پس از حراج، شاخص تراشه آبی به پایان رسید تا 170 دلار به پایان برسد سود 8 امتیاز
[ترجمه گوگل]پس از حراج، شاخص تراشه آبی به پایان رسید تا 170 دلار به پایان برسد سود 8 امتیاز
8. Meanwhile, non-tech,[Sentence dictionary] blue chip losses were widespread.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، فرهنگ لغت غیر فن آوری، [ جمله لغت نامه ] بسیار شایع است
[ترجمه گوگل]در عین حال، غیر تکنولوژی، [فرهنگ لغت حکم] تلفات آبی تراشه گسترده بود
[ترجمه گوگل]در عین حال، غیر تکنولوژی، [فرهنگ لغت حکم] تلفات آبی تراشه گسترده بود
9. Therefore, all Blue Chip income and expense items are included in full in Berkshire's Consolidated Statement of Earnings.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، همه آیتم های مربوط به درآمد و هزینه چیپ آبی در Statement full s از درآمدها گنجانده می شوند
[ترجمه گوگل]بنابراین، تمام اقلام درآمد و هزینه آبی Chip در کامل در گزارش ادغام درآمد Berkshire شامل شده است
[ترجمه گوگل]بنابراین، تمام اقلام درآمد و هزینه آبی Chip در کامل در گزارش ادغام درآمد Berkshire شامل شده است
10. The shares of their company are blue chip.
[ترجمه ترگمان]سهام شرکت آن ها chip آبی است
[ترجمه گوگل]سهام شرکت هایشان چیپ آبی است
[ترجمه گوگل]سهام شرکت هایشان چیپ آبی است
11. Even the blue chip stocks I purchased are a tailspin. So far I've already lost NT $ 48000.
[ترجمه ترگمان]حتی سهام chip که خریده بودم a بود تاکنون NT $ ۴۸۰۰۰ را از دست داده ام
[ترجمه گوگل]حتی سهام سهام تراشه ای که من خریدم، یک تلپس است تا کنون من قبلا NT $ 48000 را از دست دادم
[ترجمه گوگل]حتی سهام سهام تراشه ای که من خریدم، یک تلپس است تا کنون من قبلا NT $ 48000 را از دست دادم
12. Mr. Jepson has a portfolio of nothing but blue chip stocks.
[ترجمه ترگمان]آقای \"Jepson\" یه مجموعه از چیزی جز سهام \"تراشه آبی\" داره
[ترجمه گوگل]آقای جیپسون دارای مجموعه ای از سهامی نیست جز سهام تراشه های آبی
[ترجمه گوگل]آقای جیپسون دارای مجموعه ای از سهامی نیست جز سهام تراشه های آبی
13. First, distressed blue chip stocks, blue chips.
[ترجمه ترگمان]اول، سهام چیپ آبی پریشان، چیپ های آبی
[ترجمه گوگل]اول، سهام تراشه آبی تراشه، تراشه های آبی
[ترجمه گوگل]اول، سهام تراشه آبی تراشه، تراشه های آبی
14. This game requires significant capital upfront foracquisition of blue chip wines that will increase in value.
[ترجمه ترگمان]این بازی نیازمند سرمایه قابل توجه upfront از شرابه ای آبی است که به مقدار زیاد افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]این بازی نیاز به سرمایه اولیه قابل توجهی برای خرید آبی تراشه ای دارد که ارزش آن را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]این بازی نیاز به سرمایه اولیه قابل توجهی برای خرید آبی تراشه ای دارد که ارزش آن را افزایش می دهد
15. An airfield is a blue chip in the struggle for military supremacy.
[ترجمه ترگمان]یک فرودگاه کوچک یک چیپ آبی در تلاش برای برتری نظامی است
[ترجمه گوگل]یک فرودگاه هوایی یک تراشه آبی در مبارزه برای برتری نظامی است
[ترجمه گوگل]یک فرودگاه هوایی یک تراشه آبی در مبارزه برای برتری نظامی است
پیشنهاد کاربران
سهام مرغوب
A highly valuable asset, stock, or properly
امنیت در شرکتی که عملاً بدون ریسک در نظر گرفته می شود
کلمات دیگر: