صدف خوراکی (که معمولا خام خورده می شود)
bluepoint
صدف خوراکی (که معمولا خام خورده می شود)
انگلیسی به فارسی
صدف خوراکی (که بهطور معمول خام خورده میشود)
bluepoint
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a small oyster found mostly in beds near the eastern tip of Long Island.
اسم ( noun )
• : تعریف: a variety of Siamese cat with a pale body and dark bluish gray points.
• type of shellfish
جملات نمونه
1. Blue Point technology can be customized to your specific requirements for mechanical or electrical parts thereof, to resolve your difficulties.
[ترجمه ترگمان]تکنولوژی نقطه آبی را می توان برای نیازمندی های خاص خود برای بخش های مکانیکی یا الکتریکی آن، برای حل مشکلات خود تهیه کرد
[ترجمه گوگل]تکنولوژی Blue Point می تواند به شرایط خاص خود برای قطعات مکانیکی یا الکتریکی آن، برای حل مشکلات شما متصل شود
[ترجمه گوگل]تکنولوژی Blue Point می تواند به شرایط خاص خود برای قطعات مکانیکی یا الکتریکی آن، برای حل مشکلات شما متصل شود
2. You are a blue point of the blue sea!
[ترجمه ترگمان]تو یک نقطه آبی از دریای آبی هستی!
[ترجمه گوگل]شما یک نقطه آبی دریا آبی هستید!
[ترجمه گوگل]شما یک نقطه آبی دریا آبی هستید!
3. About Us : Blue Point Brand Promotion Agency, International Vision, Leading Brand Design Agency.
[ترجمه ترگمان]درباره ما: آژانس توسعه برند نقطه آبی، چشم انداز بین المللی، موسسه طراحی برند پیشرو
[ترجمه گوگل]درباره ما آژانس تبلیغاتی آبی بن، چشم انداز بین المللی، آژانس پیشرو در طراحی برند
[ترجمه گوگل]درباره ما آژانس تبلیغاتی آبی بن، چشم انداز بین المللی، آژانس پیشرو در طراحی برند
4. After its birth system, pinch wire, welding, Blue Point, Shao Lan, polished, gold - plated, and other processes.
[ترجمه ترگمان]پس از سیستم تولد، سیم فشار، جوش، Blue Point، Shao Lan، براق، gold، و دیگر فرایندها
[ترجمه گوگل]پس از سیستم تولدش، سیم، جوشکاری، نقطه ی آبی، شیو لان، جلا، طلا و دیگر فرآیندهای خرج کنید
[ترجمه گوگل]پس از سیستم تولدش، سیم، جوشکاری، نقطه ی آبی، شیو لان، جلا، طلا و دیگر فرآیندهای خرج کنید
5. Blue Point technology primarily engaged in the design of mechanical parts and processing.
[ترجمه ترگمان]تکنولوژی نقطه آبی در درجه اول به طراحی قطعات مکانیکی و پردازش می پردازد
[ترجمه گوگل]تکنولوژی Blue Point به طور عمده در طراحی قطعات مکانیکی و پردازش مشغول به کار است
[ترجمه گوگل]تکنولوژی Blue Point به طور عمده در طراحی قطعات مکانیکی و پردازش مشغول به کار است
6. It costs $ 50 to fill it up with Blue Point Toasted Lager, one of the most popular beers.
[ترجمه ترگمان]قیمت آن ۵۰ دلار برای پر کردن آن با Point پوینت Blue، یکی از the آبجوها می باشد
[ترجمه گوگل]آن را هزینه 50 دلار برای پر کردن آن با آبی Point Toastted Lager، یکی از محبوب ترین آبجو
[ترجمه گوگل]آن را هزینه 50 دلار برای پر کردن آن با آبی Point Toastted Lager، یکی از محبوب ترین آبجو
7. The Earth-Moon system is visible as a bright blue point on the right side of the image above center.
[ترجمه ترگمان]سیستم زمین - ماه به عنوان نقطه آبی روشن در سمت راست تصویر بالا قابل رویت است
[ترجمه گوگل]سیستم Earth-Moon به عنوان نقطه آبی روشن در سمت راست تصویر بالای مرکز قابل مشاهده است
[ترجمه گوگل]سیستم Earth-Moon به عنوان نقطه آبی روشن در سمت راست تصویر بالای مرکز قابل مشاهده است
کلمات دیگر: