(گیاه شناسی) چشم آبی (انواع گیاهان جنس sisyrinchium از خانواده ی iris)، (جانورشناسی) آب فام، ماهی آب فام (pomatomus saltatrix از تیره ی pomatomidae)
bluefish
(گیاه شناسی) چشم آبی (انواع گیاهان جنس sisyrinchium از خانواده ی iris)، (جانورشناسی) آب فام، ماهی آب فام (pomatomus saltatrix از تیره ی pomatomidae)
انگلیسی به فارسی
bluefish
(جانورشناسی) آبفام، ماهی آبفام (Pomatomus saltatrix از تیرهی Pomatomidae)
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
حالات: bluefish, bluefishes
حالات: bluefish, bluefishes
• (1) تعریف: a blue-colored game and food fish found in temperate Atlantic waters of the North and South American coast.
• (2) تعریف: any of various fishes predominantly blue in color.
• type of fish
جملات نمونه
1. Bluefish supports many programming and markup languages, and includes many utilities for designers and programmers.
[ترجمه ترگمان]Bluefish از بسیاری از زبان های برنامه نویسی و markup پشتیبانی می کند و برنامه های بسیاری برای طراحان و برنامه نویسان در بر می گیرد
[ترجمه گوگل]Bluefish از زبانهای برنامه نویسی و نشانه گذاری پشتیبانی می کند و شامل بسیاری از ابزارهای مفید برای طراحان و برنامه نویسان می باشد
[ترجمه گوگل]Bluefish از زبانهای برنامه نویسی و نشانه گذاری پشتیبانی می کند و شامل بسیاری از ابزارهای مفید برای طراحان و برنامه نویسان می باشد
2. A code for encryption, AES, BLUEFISH a very wide variety of encryption algorithms.
[ترجمه ترگمان]یک کد برای رمزنگاری، AES، دسته بندی بسیار وسیعی از الگوریتم های رمزنگاری است
[ترجمه گوگل]یک کد برای رمزگذاری، AES، BLUEFISH یک الگوریتم رمزنگاری بسیار وسیع است
[ترجمه گوگل]یک کد برای رمزگذاری، AES، BLUEFISH یک الگوریتم رمزنگاری بسیار وسیع است
3. Bluefish tuna is very precious; we may not even catch one.
[ترجمه ترگمان]تن ماهی تن وال بسیار گران بها است ممکن است حتی یکی از آن ها را بگیریم
[ترجمه گوگل]ماهی تلخ بسیار ارزشمند است ما حتی ممکن نیست یکی را بگیریم
[ترجمه گوگل]ماهی تلخ بسیار ارزشمند است ما حتی ممکن نیست یکی را بگیریم
4. So can you bring some bluefish tuna back for us?
[ترجمه ترگمان]پس میشه یه چند تا تن تن \"bluefish\" رو برای ما بیاری؟
[ترجمه گوگل]بنابراین شما می توانید برای ماهیچه های خود ماهی بخرید؟
[ترجمه گوگل]بنابراین شما می توانید برای ماهیچه های خود ماهی بخرید؟
5. Bluefish Editor is a robust, open source text editor geared towards programmers and web designers.
[ترجمه ترگمان]ویرایشگر Bluefish یک ویرایشگر متن باز با متن باز برای برنامه نویسان و طراحان وب است
[ترجمه گوگل]Bluefish Editor یک نسخه قوی و متن باز متن است که به سمت برنامه نویسان و طراحان وب طراحی شده است
[ترجمه گوگل]Bluefish Editor یک نسخه قوی و متن باز متن است که به سمت برنامه نویسان و طراحان وب طراحی شده است
6. I am sure your dad has caught bluefish tuna before right?
[ترجمه ترگمان]مطمئنم که پدرت تن ماهی تن ماهی درست کرده، مگه نه؟
[ترجمه گوگل]مطمئن هستم که پدر شما قبل از آن صحیح ماهی را گرفتار کرده است؟
[ترجمه گوگل]مطمئن هستم که پدر شما قبل از آن صحیح ماهی را گرفتار کرده است؟
7. Not an efficient exchange, those shrimp for a few fifty cent whiting and maybe a two dollar bluefish.
[ترجمه ترگمان]یک مبادله موثر، آن میگو برای حدود ۵۰ درصد سفید شدن و شاید هم یک bluefish دو دلاری
[ترجمه گوگل]یک مبادله کارآمد نیست، آن میگو برای چند صد و بیست و یک قوطی میوه و شاید یک قوطی ماهی دو دلاری
[ترجمه گوگل]یک مبادله کارآمد نیست، آن میگو برای چند صد و بیست و یک قوطی میوه و شاید یک قوطی ماهی دو دلاری
8. The nonprofit marine conservation group Oceana recently posted a petition asking Congress to save bluefish tuna, a fish rapidly facing extinction because of unmonitored overfishing.
[ترجمه ترگمان]گروه غیر انتفاعی conservation marine Oceana اخیرا لایحه ای را منتشر کرده است که از کنگره می خواهد ماهی تن ماهی تن را نجات دهد، ماهی که به دلیل صید بی رویه ماهیان صید شده به سرعت با خطر انقراض مواجه است
[ترجمه گوگل]گروه غیر انتفاعی حفاظت از دریا Oceana اخیرا درخواست خود را از کنگره درخواست کرد تا ماهی تن ماهی، ماهی که به سرعت در معرض انقراض قرار می گیرد به دلیل سوگیری بیش از حد غیر قابل کنترل است
[ترجمه گوگل]گروه غیر انتفاعی حفاظت از دریا Oceana اخیرا درخواست خود را از کنگره درخواست کرد تا ماهی تن ماهی، ماهی که به سرعت در معرض انقراض قرار می گیرد به دلیل سوگیری بیش از حد غیر قابل کنترل است
9. Increase your intake of cold - water fish such as salmon, halibut, tuna and bluefish.
[ترجمه ترگمان]مصرف ماهی آب سرد مانند سالمون، halibut، ماهی تن و bluefish را افزایش دهید
[ترجمه گوگل]افزایش مصرف ماهی های سرد و سرد مانند ماهی آزاد، طلایی، ماهی تن و ماهی های دریایی
[ترجمه گوگل]افزایش مصرف ماهی های سرد و سرد مانند ماهی آزاد، طلایی، ماهی تن و ماهی های دریایی
10. This method of pan frying is great for cooking fish like salmon, tuna, swordfish, mackerel, bluefish, cod, catfish, butterfish, and lots more!
[ترجمه ترگمان]این روش برای سرخ کردن ماهی مثل ماهی قزل آلا، ماهی تن، اره ماهی، ماهی خال، ماهی ماهی، ماهی ماهی، ماهی قزل آلا، ماهی قزل آلا، ماهی قزل آلا و غیره عالی است
[ترجمه گوگل]این روش سرخ کردن پانسمان برای غذاهای ماهی مانند ماهی قزل آلا، ماهی تن ماهی، اسنک شمشیر، ماهی خال مخالی، ماهی قرمز، ماهی قزل آلا، سوپ ماهی، و خیلی چیزهای دیگر عالی است!
[ترجمه گوگل]این روش سرخ کردن پانسمان برای غذاهای ماهی مانند ماهی قزل آلا، ماهی تن ماهی، اسنک شمشیر، ماهی خال مخالی، ماهی قرمز، ماهی قزل آلا، سوپ ماهی، و خیلی چیزهای دیگر عالی است!
11. But his eyes were too big for his little stomach and as he struggled to swallow the enormous bluefish he toppled over under its weight.
[ترجمه ترگمان]اما چشمانش بیش از آن برای شکم کوچک او بزرگ بودند و در حالی که تقلا می کرد آن bluefish بزرگ را که زیر وزن آن خم شده بود، ببلعد
[ترجمه گوگل]اما چشمانش برای معده کوچک او بیش از حد بزرگ بود و او تلاش کرد تا ماهی بزرگ عجیب و غریب را که زیر وزنش سرازیر شده بود فرو برد
[ترجمه گوگل]اما چشمانش برای معده کوچک او بیش از حد بزرگ بود و او تلاش کرد تا ماهی بزرگ عجیب و غریب را که زیر وزنش سرازیر شده بود فرو برد
کلمات دیگر: