کلمه جو
صفحه اصلی

blustering

انگلیسی به انگلیسی

• blowing in loud and abrupt bursts (as in "blustering winds"); boisterous

جملات نمونه

1. the wind was blustering off the lake
باد غرش کنان از جانب دریاچه می وزید.

2. A gale was blustering round the house.
[ترجمه ترگمان]باد شدیدی در خانه می وزید
[ترجمه گوگل]یک گلوله در اطراف خانه لکه دار شد

3. He was still blustering, but there was panic in his eyes.
[ترجمه ترگمان]او هنوز با حرارت بود، اما در چشمانش ترسی وجود داشت
[ترجمه گوگل]او هنوز هم بلسترینگ بود، اما در چشم او هراس بود

4. He started blustering about the general election and an end to the inflationary spiral.
[ترجمه ترگمان]او همه چیز را در مورد انتخابات عمومی و پایان دادن به مارپیچ تورم آغاز کرد
[ترجمه گوگل]او شروع به پرستش در مورد انتخابات عمومی و پایان دادن به مارپیچ تورمی کرد

5. It was blustering with rain again.
[ترجمه ترگمان]باران شدیدی می بارید
[ترجمه گوگل]باران دوباره باران شد

6. As the high points of last night's blustering and boasting passed through her mind one by one, she groaned aloud.
[ترجمه ترگمان]او با صدای بلند ناله ای کرد و گفت: با توجه به نکات مهم دیشب، این لاف و گزاف از ذهنش گذشت
[ترجمه گوگل]با توجه به نقاط ضعف و شکوفایی شب گذشته، از طریق ذهن او یکی پس از دیگری، با صدای بلند به گوش می رسید

7. Laz pumps my hand in a blustering manner that sends his straight hair bobbing over his ruddy face.
[ترجمه ترگمان]دست من را به صورت blustering پمپاژ می کند که موهای صاف او را روی صورت سرخ فام او بالا و پایین می برد
[ترجمه گوگل]لاز دستم را به طرز وحشیانه ای پر می کند که موهایش را روی صورتش می کشد

8. He is vain, arrogant, blustering, trying to keep leadership of his associates.
[ترجمه ترگمان]او مغرور و مغرور و مغرور است و می کوشید رهبری همکارانش را حفظ کند
[ترجمه گوگل]او بیهوده، متکبر، وحشی است، تلاش می کند رهبری از همکاران خود را حفظ کند

9. The storm is blustering northeastward across the open Atlantic.
[ترجمه ترگمان]طوفان در سراسر اقیانوس اطلس با شکوه است
[ترجمه گوگل]طوفان شمال شرقی در سراسر اقیانوس اطلس است

10. After blustering several attacks, country An Ciyi exposes the defense line not steady malady once again.
[ترجمه ترگمان]پس از آنکه چندین حمله شدید وجود داشت، کشور An یک بار دیگر خط دفاعی را در معرض بیماری ثابت قرار داد
[ترجمه گوگل]پس از حمله چندین حمله، کشور Ciyi خط دفاعی را یک بار دیگر به حالت عادی منتقل می کند

11. A blustering night, a fair day.
[ترجمه ترگمان]یک شب عالی، یک روز زیبا
[ترجمه گوگل]شب تاریک، یک روز عادلانه

12. She heard the blustering, defensive note in his voice and knew that he was ashamed.
[ترجمه ترگمان]او صدای the و note را در صدایش شنید و دانست که شرم دارد
[ترجمه گوگل]او صدای بلوز و دفاعی را در صدای او شنید و می دانست که شرمنده است

13. Benito Mussolini talked with blustering grandiosity of building Fascist Italy into a second Roman Empire.
[ترجمه ترگمان]بنیتو موسولینی با grandiosity blustering از ساختن ایتالیای فاشیست به امپراطوری دوم روم سخن می گفت
[ترجمه گوگل]بنیتو موسولینی با غرورآفرینی فاکسیستی ایتالیا به امپراتوری دوم روم صحبت کرد

14. So sink the shadows of night, blustering, rainy, and all paths grow dark.
[ترجمه ترگمان]پس تاریکی شب، blustering، باران، و همه راه ها تاریک می شود
[ترجمه گوگل]بنابراین سایه های شب را سایه انداخته، لکه دار شدن، باران، و تمام مسیر ها تاریک می شوند

15. We are expected to follow their fickle games, before launching our rich domestic cargo upon those blue, blustering flames.
[ترجمه ترگمان]ما انتظار داریم که قبل از پرتاب محموله کشور ثروتمند خود به خطوط آبی و blustering، بازی های بی ثبات خود را دنبال کنیم
[ترجمه گوگل]انتظار میرود که قبل از راه اندازی غرفه داخلی غنی خود بر روی این آبیها، شعلههای آتشفشان، از بازیهای ثابت خود پیروی کنند


کلمات دیگر: