کلمه جو
صفحه اصلی

animal spirits


پویایی، سرزندگی، تندرستی و حرارت

انگلیسی به فارسی

پویایی، سرزندگی، تندرستی و حرارت


انگلیسی به انگلیسی

اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: the quality of one who is in high spirits and good health; vitality.
مشابه: vitality

• animal beings; wildlife; animals as creatures that deserve to live and not be abused

جملات نمونه

1. In his scheme, investment was governed by the animal spirits of entrepreneurs, facing an imponderable future.
[ترجمه ترگمان]در طرح او، سرمایه گذاری توسط ارواح حیوانات، که با آینده imponderable رو به رو هستند، اداره می شد
[ترجمه گوگل]در طرح خود، سرمایه گذاری توسط روح حیوانات کارآفرینان، با آینده ای غیر قابل تحمل مواجه شد

2. Dollar-cost averaging guards against these damaging animal spirits.
[ترجمه ترگمان]میانگین هزینه دلار به طور متوسط در برابر این spirits مخرب حیوانات محافظت می کند
[ترجمه گوگل]دلار به طور متوسط ​​محافظان در برابر این ارواح حیوانات مضر است

3. In her animal spirits there was an affluence of life.
[ترجمه ترگمان]در روحیه حیوانی، سرشار از موهبت زندگی بود
[ترجمه گوگل]در روح حیوانات او منافع زندگی بود

4. The beautiful spring weather brought out his animal spirits.
[ترجمه ترگمان]هوای زیبای بهاری روحیه حیوانی خود را بیرون آورد
[ترجمه گوگل]آب و هوای بهاری زیبا به ارمغان می آورد روح حیوانات خود را

5. That animal spirits droop in a bust is anomalous than that they soar in a boom.
[ترجمه ترگمان]اون روحیه حیوانی که در حال سقوط است غیر عادی از اینه که توی یه انفجار پرواز میکنن
[ترجمه گوگل]این روح حیوانات در یک سینه فرو می ریزد، غیرمعمول است که در رونق افزایش می یابد

6. She had high animal spirits, and a sort of natural selfcon - sequence.
[ترجمه ترگمان]او روحیه حیوانی بسیار قوی داشت و یک نوع of طبیعی
[ترجمه گوگل]او دارای روح حیوانات بالا بود و نوعی خودکشی طبیعی است

7. The children romped on the field, full of animal spirits.
[ترجمه ترگمان]بچه ها روی زمین فریاد می کشیدند، پر از ارواح حیوانات
[ترجمه گوگل]بچه ها روی صحنه پر از روح حیوانات بودند

8. Much more clarity about the psychological underpinnings of animal spirits is possible today.
[ترجمه ترگمان]امروزه وضوح بیشتری در مورد اصول روانشناسی روح حیوانات وجود دارد
[ترجمه گوگل]امروزه، وضوح بیشتر در مورد زمینه های روحی روح حیوانات امکان پذیر است

9. Animal spirits are not always shattered by extraordinary economic events.
[ترجمه ترگمان]روحیه حیوان همیشه با رویداده ای اقتصادی خارق العاده از بین نمی رود
[ترجمه گوگل]روحیه حیوانات همواره با رویدادهای اقتصادی فوق العاده ناسازگار نیست

10. Nothing brings out the animal spirits in humans like watching the economic pie expanding.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز روح حیوانات را مثل تماشا کردن پای اقتصادی گسترش نمی دهد
[ترجمه گوگل]هیچ چیز ارواح حیوانات را در انسان ها نظیر تماشای رشد اقتصادی نمی بیند

11. The man seemed to be in animal spirits and joked incessantly.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که این مرد در حالت حیوانی است و پیوسته شوخی می کند
[ترجمه گوگل]مرد به نظر می رسید در روح حیوانات و به طور مداوم جوک

12. In 1998 rate cuts quickly restored the animal spirits of investors and the dotcom bubble followed.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۹۸، کاهش نرخ به سرعت روح حیوان سرمایه گذاران را احیا کرد و حباب dotcom به دنبال آن آمد
[ترجمه گوگل]در سال 1998 نرخهای کاهش سریع روح حیوانات سرمایه گذاران را بازسازی کرد و پس از آن حباب dotcom نیز به وجود آمد

13. This week saw yet another surge in animal spirits.
[ترجمه ترگمان]این هفته موجی دیگر در روحیه حیوانات پدیدار شد
[ترجمه گوگل]این هفته شاهد افزایش دیگری در روح حیوانات بودیم

14. These youths are full of animal spirits.
[ترجمه ترگمان]این جوانان سرشار از روح حیوانات هستند
[ترجمه گوگل]این جوانان پر از ارواح حیوانی هستند

15. Then there is the effect of memory on today's animal spirits.
[ترجمه ترگمان]پس تاثیر خاطره در روحیه حیوانات امروز وجود دارد
[ترجمه گوگل]سپس اثر حافظه بر روح حیوانات امروز وجود دارد


کلمات دیگر: