تلنگر
blub
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• sob noisily, cry
جملات نمونه
1. Oh stop blubbing! Your knee can't hurt that much.
[ترجمه ترگمان]اوه، بس کن! زانوی شما نمی تواند زیاد درد داشته باشد
[ترجمه گوگل]آه ببارد! زانو شما نمیتواند خیلی آسیب برساند
[ترجمه گوگل]آه ببارد! زانو شما نمیتواند خیلی آسیب برساند
2. However skeptical the Blub programmer might be about my claims for the mysterious powers of Lisp, this ought to make him curious.
[ترجمه ترگمان]با این حال، برنامه نویسی Blub ممکن است در مورد ادعای من برای قدرت های مرموز لیسپ وجود داشته باشد، این باید او را کنجکاو کند
[ترجمه گوگل]با این حال، به نظر می رسد که برنامه نویس Blub ممکن است در مورد ادعاهای من برای قدرت های مرموز Lisp باشد، این باید او را کنجکاو کند
[ترجمه گوگل]با این حال، به نظر می رسد که برنامه نویس Blub ممکن است در مورد ادعاهای من برای قدرت های مرموز Lisp باشد، این باید او را کنجکاو کند
3. He tends to blub his way through October.
[ترجمه ترگمان]او تمایل دارد که از ماه اکتبر راه خود را باز کند
[ترجمه گوگل]او تمایل دارد راه خود را از طریق ماه اکتبر
[ترجمه گوگل]او تمایل دارد راه خود را از طریق ماه اکتبر
4. LED Blub tube is non-waterproof, should not be used to serious damp environment.
[ترجمه ترگمان]لوله Blub LED ضد آب است و نباید به محیط مرطوب و مرطوب مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]لوله LED Blub ضد آب نیست، نباید به محیط جدی مرطوب مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]لوله LED Blub ضد آب نیست، نباید به محیط جدی مرطوب مورد استفاده قرار گیرد
5. Because a lot of these ships go blub on the way back, or are taken by pirates and stuff like that, they say, "We want to insure this ship.
[ترجمه ترگمان]چون بسیاری از این کشتی ها در راه عقب نشینی می کنند و یا توسط دزدان دریایی و چیزهایی مثل این مورد استفاده قرار می گیرند می گویند، \" ما می خواهیم این کشتی را بیمه کنیم
[ترجمه گوگل]از آنجا که بسیاری از این کشتی ها به عقب برگشتند یا توسط دزدان دریایی و موارد مشابه آن گرفته می شوند، می گویند: 'ما می خواهیم این کشتی را بیمه کنیم
[ترجمه گوگل]از آنجا که بسیاری از این کشتی ها به عقب برگشتند یا توسط دزدان دریایی و موارد مشابه آن گرفته می شوند، می گویند: 'ما می خواهیم این کشتی را بیمه کنیم
6. By checking the voltage change between the fixed resistor and the sensing blub over a set time period, the programmer writes an instruction set that can run the DTC subroutine.
[ترجمه ترگمان]با چک کردن تغییر ولتاژ بین مقاومت ثابت و the حسی در یک دوره زمانی معین، برنامه نویس یک مجموعه آموزشی می نویسد که می تواند زیر روال DTC را اجرا کند
[ترجمه گوگل]با چک کردن تغییر ولتاژ بین مقاومت ثابت و قطعه حسگر در طی یک دوره زمانی مشخص، برنامه نویس یک مجموعه دستورالعمل را می نویسد که می تواند زیرموضع DTC را اجرا کند
[ترجمه گوگل]با چک کردن تغییر ولتاژ بین مقاومت ثابت و قطعه حسگر در طی یک دوره زمانی مشخص، برنامه نویس یک مجموعه دستورالعمل را می نویسد که می تواند زیرموضع DTC را اجرا کند
7. Besides, the research of this thesis hopes to have certain reference and reference function in inning the company in the trade of color picture tube blub together too.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، تحقیق در این پایان نامه امیدوار است که تابع مرجع و مرجع مشخصی در inning شرکت در تجارت لوله تصویر رنگی با هم داشته باشد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، تحقیق در این پایان نامه امیدوار است که دارای مرجع و مرجع خاصی در انجنیر کردن شرکت در تجارت لوله های رنگی تصویر هم باشد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، تحقیق در این پایان نامه امیدوار است که دارای مرجع و مرجع خاصی در انجنیر کردن شرکت در تجارت لوله های رنگی تصویر هم باشد
8. Lan Club is the highest grade, most widely known high-end business blub currently.
[ترجمه ترگمان]باشگاه Lan the بالاترین درجه است که در حال حاضر به طور گسترده ای شناخته شده است
[ترجمه گوگل]باشگاه Lan بالاترین درجه است، که در حال حاضر به طور گسترده ای شناخته شده است
[ترجمه گوگل]باشگاه Lan بالاترین درجه است، که در حال حاضر به طور گسترده ای شناخته شده است
9. If the heater circuit is working, it heats the sensing blub, thus changing the resistance of the bulb.
[ترجمه ترگمان]اگر مدار گرم کن در حال کار باشد، blub حسی را گرم می کند و در نتیجه مقاومت لامپ را تغییر می دهد
[ترجمه گوگل]اگر مدار بخاری کار می کند، قطر سنسور را حرارت می دهد و بنابراین مقاومت لامپ را تغییر می دهد
[ترجمه گوگل]اگر مدار بخاری کار می کند، قطر سنسور را حرارت می دهد و بنابراین مقاومت لامپ را تغییر می دهد
10. Like to see them sitting round in a ring with blub lips, entranced, listening. Still life.
[ترجمه ترگمان]مثل این است که آن ها را می بینم که در حلقه ای با لبان blub نشسته، مسحور کننده، و گوش دادن هنوز زنده ای
[ترجمه گوگل]می خواهم ببینم آنها در یک حلقه ای با لب های تاندون نشسته اند، غریبه، گوش دادن زندگی هنوز
[ترجمه گوگل]می خواهم ببینم آنها در یک حلقه ای با لب های تاندون نشسته اند، غریبه، گوش دادن زندگی هنوز
11. ACBC company is a large-scale enterprise group taking color picture tube blub and color display tube blub as main fact.
[ترجمه ترگمان]شرکت ACBC یک گروه تجاری بزرگ است که لوله تصویر رنگی را به خود می گیرد و لوله نمایش رنگی را به عنوان واقعیت اصلی به نمایش می گذارد
[ترجمه گوگل]شرکت ACBC یک شرکت بزرگ در مقیاس بزرگ است که با گرفتن عکس لوله ای رنگی و نشانگر لوله رنگی به عنوان واقعیت اصلی
[ترجمه گوگل]شرکت ACBC یک شرکت بزرگ در مقیاس بزرگ است که با گرفتن عکس لوله ای رنگی و نشانگر لوله رنگی به عنوان واقعیت اصلی
12. You can't trust the opinions of the others, because of the Blub paradox: they're satisfied with whatever language they happen to use, because it dictates the way they think about programs.
[ترجمه ترگمان]نمی توانید به نظرات دیگران اعتماد کنید، به دلیل پارادوکس Blub: آن ها از هر زبانی که استفاده می کنند راضی هستند، زیرا آن روشی که آن ها در مورد برنامه ها فکر می کنند را دیکته می کند
[ترجمه گوگل]شما نمیتوانید اعتقادات دیگران را به دلیل پارادوکس Blub آنها را با هر زبان که استفاده می کنند راضی، زیرا این امر به نحوی که آنها در مورد برنامه ها فکر می کنند، اعتماد دارند
[ترجمه گوگل]شما نمیتوانید اعتقادات دیگران را به دلیل پارادوکس Blub آنها را با هر زبان که استفاده می کنند راضی، زیرا این امر به نحوی که آنها در مورد برنامه ها فکر می کنند، اعتماد دارند
13. Removal and replacement of the voltage regulator and battery is as easy as changing a light blub .
[ترجمه ترگمان]حذف و تعویض تنظیم کننده ولتاژ و باتری به اندازه تعویض یک لامپ روشن آسان است
[ترجمه گوگل]از بین بردن و جایگزینی تنظیم کننده ولتاژ و باتری به همان اندازه ساده است که یک لامپ نور را تغییر دهید
[ترجمه گوگل]از بین بردن و جایگزینی تنظیم کننده ولتاژ و باتری به همان اندازه ساده است که یک لامپ نور را تغییر دهید
پیشنهاد کاربران
در بعضی مواقع ب معنا گریه ( به جای اشک خون از چشماش میاد ) یا مثلا میگیم مث ابر بهار داره گریه میکنه
لامپ حبابی
INFORMAL
cry noisily and uncontrollably; sob.
"their mummies blub when they kiss them goodbye"
cry noisily and uncontrollably; sob.
"their mummies blub when they kiss them goodbye"
کلمات دیگر: