کلمه جو
صفحه اصلی

boa constrictor


(جانورشناسی) بوآی درهم کوب (نوعی مار بوآ که بسیار بزرگ و قهوه ای رنگ و دارای خط های عرضی است - بومی جنگل های حاره ی امریکا)

انگلیسی به فارسی

(جانورشناسی) بوآی درهم کوب (نوعی مار بوآ که بسیار بزرگ و قهوه‌ای رنگ و دارای خط‌های عرضی است - بومی جنگل‌های حاره‌ی آمریکا)


متشکرم


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a large nonpoisonous snake native to the American tropics that is pale brown with darker markings and that coils around and crushes its prey.

• large non-poisonous snake which squeezes its victims to death
a boa constrictor is the same as a boa.

جملات نمونه

1. Boa constrictors bear live young but pythons don't; rattlesnakes and chameleons do, but cobras and iguanas don't.
[ترجمه ترگمان]مار بوآ، هنوز جوان زنده ای است که هنوز زنده است، اما مار rattlesnakes و chameleons این کار را می کنند، اما مار کبرا و iguanas این کار را نمی کنند
[ترجمه گوگل]سازنده های Boa خرسند جوان هستند اما پایتون ها انجام نمی دهند؛ گرگ و هالوئل ها انجام می دهند، اما کبرا و ایگوان ها نمی کنند

2. About as genuinely friendly as a boa constrictor, and a damned sight more dangerous.
[ترجمه ترگمان]درست مثل مار بوآ، و دیدن این منظره خیلی خطرناک است
[ترجمه گوگل]در مورد به طور واقعی دوستانه به عنوان یک تردید کننده بو، و چشم خطرناک خطرناک است

3. Look, it won't be a boa constrictor, will it?
[ترجمه ترگمان]نگاه کن، این یک مار بوآ نیست، مگر نه؟
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد، این تضاد نخواهد بود، آیا این خواهد شد؟

4. It was a picture of a boa constrictor in the act of sw allowing an animal.
[ترجمه ترگمان]عکس یک مار بوا بود که در عمل جنوب غربی به یک حیوان اجازه می داد
[ترجمه گوگل]این یک تصویر از یک تیرانداز بو در عمل sw بود که به یک حیوان اجازه داده شد

5. A young boa constrictor bides its time on another bloom; the snake cares little for Ochroma nectar but wouldn't pass up a meal of hummingbird.
[ترجمه ترگمان]مار بوآ به شکل دیگری در حال شکوفه دادن است؛ مار برای شهد Ochroma کمی اهمیت می دهد، اما غذای مرغ مگس خوار را کنار نمی زند
[ترجمه گوگل]یک نوازنده جوان، زمان خود را در شکوفایی دیگر می گذراند مار برای مراقبت از شهد Ochroma کمی مراقبت از مار، اما یک وعده از پرتقال را تصویب نمی کند

6. Daniel Balthazar, RioZoo's vet, said the boa constrictor would become a "celebrity" once it was put on display in the newly inaugurated snake and lizard section.
[ترجمه ترگمان]\"دنیل Balthazar\" (RioZoo s)گفت که مار بوا شروع به \"شهرت\" کرد، زمانی که در بخش جدید مار و مارمولک به نمایش گذاشته شد
[ترجمه گوگل]دانیل بتلازار، دامپزشک RioZoo، گفت که قیافه ی بوآ 'تبدیل به یک' مشهور 'می شود، هنگامی که آن را در بخش تازه و افتخار مار و مارمولک قرار داده است

7. A boa constrictor squeezes its victims to death.
[ترجمه ترگمان]مار بوآ قربانی آن را به مرگ فشار می دهد
[ترجمه گوگل]یک تسلیح کننده بو، قربانیان خود را به مرگ می اندازد

8. It was that of the boa constrictor from the outside.
[ترجمه ترگمان]مار بوآ از بیرون بود
[ترجمه گوگل]این همان طوری است که از بیرون بواس می شود

9. I do not want an elephant inside a boa constrictor.
[ترجمه ترگمان]من یک فیل داخل مار بوآ نمی خواهم
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم یک فیل در داخل یک محرک بو

10. It was a picture of a boa constrictor digesting an elephant.
[ترجمه ترگمان]تصویر یک مار بوآ بود که داشت یک فیل را هضم می کرد
[ترجمه گوگل]این تصویری از یک فاجعه کننده بو است که یک فیل را هضم می کند

11. It was a picture of a boa constrictor of swallowing an animal.
[ترجمه ترگمان]این تصویر یک مار بوآ بود که یک حیوان را قورت می داد
[ترجمه گوگل]این تصویری از یک ریز ریز ریزه خوردن یک حیوان بود

12. She started my reptile education at the boa constrictor cage.
[ترجمه ترگمان]او پرورش خزنده مرا در قفس مار بوآ شروع کرد
[ترجمه گوگل]او تحصیل خزنده من را در قفس پرستار Boa آغاز کرد

13. A boa constrictor is a very dangerous creature, and an elephant is very cumbersome.
[ترجمه ترگمان]بوا خیلی خطرناک است و یک فیل خیلی تنگ است
[ترجمه گوگل]یک سازنده بو است یک موجود بسیار خطرناک است و یک فیل خیلی سنگین است

14. In South America, live anaconda and boa constrictor.
[ترجمه ترگمان]در آمریکای جنوبی، آناکوندا و مار بوا را زنده کن
[ترجمه گوگل]در آمریکای جنوبی، زندگی می کنند anaconda و boa constrictor


کلمات دیگر: