برنده، برد، غلبه، تسخیر، فتح و ظفر
winnings
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• profits, sum of money that is won
جملات نمونه
1. he halved his winnings with his brother
او برد خود را با برادرش نصف کرد.
2. he took his winnings and left
پول هایی را که برده بود برداشت و رفت.
3. I gambled all my winnings on the last race.
[ترجمه ترگمان]من همه بردم تو مسابقه آخر
[ترجمه گوگل]من تمام برندهای من در آخرین مسابقه را امتحان کردم
[ترجمه گوگل]من تمام برندهای من در آخرین مسابقه را امتحان کردم
4. Because he broke the rules, he forfeited his winnings.
[ترجمه ترگمان]، چون قوانین رو زیرپا گذاشت و برد رو از دست داد
[ترجمه گوگل]چون قوانین را شکست، او برنده شد
[ترجمه گوگل]چون قوانین را شکست، او برنده شد
5. Fairness demanded an equal division of the winnings.
[ترجمه ترگمان]fairness یک تقسیم مساوی از برد را مطالبه کرد
[ترجمه گوگل]عادلانه تقسیم برابر برندهای تقاضا کرد
[ترجمه گوگل]عادلانه تقسیم برابر برندهای تقاضا کرد
6. Jo will use her winnings as spending money on her holiday to the Costa Brava.
[ترجمه ترگمان]\"جو\" از برده ای خودش برای صرف پول در تعطیلات خود به \"کاستا Brava\" (Costa Brava)استفاده خواهد کرد
[ترجمه گوگل]جی از برندهاش به عنوان پول صرف تعطیلات خود را به کاستراووا استفاده می کند
[ترجمه گوگل]جی از برندهاش به عنوان پول صرف تعطیلات خود را به کاستراووا استفاده می کند
7. They divvied up the winnings between them.
[ترجمه ترگمان] برنده جایزه بین اونا شد
[ترجمه گوگل]آنها مزایای بین آنها را تقبل کردند
[ترجمه گوگل]آنها مزایای بین آنها را تقبل کردند
8. What are you going to spend your winnings on?
[ترجمه ترگمان]واسه چی میخوای winnings رو خرج کنی؟
[ترجمه گوگل]چه اتفاقی می افتی؟
[ترجمه گوگل]چه اتفاقی می افتی؟
9. She tried to screw him out of his winnings.
[ترجمه ترگمان] اون سعی کرد که اون رو از winnings بیرون بکشه
[ترجمه گوگل]او سعی کرد او را از برندهایش بکشد
[ترجمه گوگل]او سعی کرد او را از برندهایش بکشد
10. He secreted his winnings in a drawer.
[ترجمه ترگمان]برد و برد خود را در کشو، پنهان کرد
[ترجمه گوگل]او برنده خود را در یک کشو تثبیت کرد
[ترجمه گوگل]او برنده خود را در یک کشو تثبیت کرد
11. She used her lottery winnings to pay off her outstanding debts.
[ترجمه ترگمان]او از لاتاری خود برای پرداخت بدهی های معوقه خود استفاده کرد
[ترجمه گوگل]او از برندهای قرعه کشی خود برای پرداخت بدهی های برجسته خود استفاده می کرد
[ترجمه گوگل]او از برندهای قرعه کشی خود برای پرداخت بدهی های برجسته خود استفاده می کرد
12. She's getting through her winnings at a rate of knots.
[ترجمه ترگمان]او در حالی که با یک رشته گره در دست دارد، از میان برد
[ترجمه گوگل]او از طریق برندهای خود با سرعت گره ها می رود
[ترجمه گوگل]او از طریق برندهای خود با سرعت گره ها می رود
13. She collected her winnings and put them into her bag.
[ترجمه ترگمان]برد و آن ها را جمع کرد و در کیفش گذاشت
[ترجمه گوگل]او برنده خود را جمع آوری و آنها را در کیسه اش قرار داد
[ترجمه گوگل]او برنده خود را جمع آوری و آنها را در کیسه اش قرار داد
14. She imagined it done with his winnings.
[ترجمه ترگمان]این فکر را با برد خود تصور می کرد
[ترجمه گوگل]او تصور می کرد که با برنده شدنش کار می کرد
[ترجمه گوگل]او تصور می کرد که با برنده شدنش کار می کرد
15. Scooping up his winnings, he went off to invest them at the blackjack table.
[ترجمه ترگمان]برد و برد، و رفت روی میز قمار، آن ها را سرمایه گذاری کند
[ترجمه گوگل]او برنده شد و او را در جدول بلک جک سرمایه گذاری کرد
[ترجمه گوگل]او برنده شد و او را در جدول بلک جک سرمایه گذاری کرد
کلمات دیگر: