(چیز گیر کرده یا گرفته و غیره را) آزاد کردن، از گیر درآوردن
unstick
(چیز گیر کرده یا گرفته و غیره را) آزاد کردن، از گیر درآوردن
انگلیسی به فارسی
(چیز گیر کرده یا گرفته و غیره را) آزاد کردن، از گیر درآوردن
انتیک
انگلیسی به انگلیسی
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: unsticks, unsticking, unstuck
حالات: unsticks, unsticking, unstuck
• : تعریف: to loose or free from being stuck together or to something else.
• متضاد: stick
• متضاد: stick
- We tried to unstick the postage stamps.
[ترجمه ترگمان] ما سعی کردیم تمبر پست رو از بین ببریم
[ترجمه گوگل] ما سعی کردیم تمبر پستی را از بین ببریم
[ترجمه گوگل] ما سعی کردیم تمبر پستی را از بین ببریم
• free, loose, separate (something stuck or attached)
جملات نمونه
1. Mike shook his head, to unstick his hair from his sweating forehead.
[ترجمه ترگمان]مایک سرش را تکان داد تا موهایش را از روی پیشانی اش پاک کند
[ترجمه گوگل]مایک سرش را تکان داد تا موهایش را از پیشانی عرق کند
[ترجمه گوگل]مایک سرش را تکان داد تا موهایش را از پیشانی عرق کند
2. Behind the concrete bunkers Two lovers unstick themselves.
[ترجمه ترگمان]! در پشت سرت، دوتا عاشق که خودشون رو از دست می ده
[ترجمه گوگل]پشت بونتن های بتونی دو عاشقان خودشان را می کشند
[ترجمه گوگل]پشت بونتن های بتونی دو عاشقان خودشان را می کشند
3. How to Unstick Your Button Maker Machine.
[ترجمه ترگمان]چگونه می توان دکمه Your را Maker کرد
[ترجمه گوگل]چگونه دکمه ساخت دستگاه خود را باز کنید
[ترجمه گوگل]چگونه دکمه ساخت دستگاه خود را باز کنید
4. I couldn't unstick the Pepsi caps from her garbage disposer.
[ترجمه ترگمان]نمی تونستم caps پپسی رو از سطل آشغال پاک کنم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم کلاه پپسی را از انبار زباله خود پاک کنم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم کلاه پپسی را از انبار زباله خود پاک کنم
5. The next strands she hopes to unstick: whether nozzles exist on smaller or juvenile tarantulas—or even on other spider species.
[ترجمه ترگمان]رشته های بعدی او به unstick امیدوار است: آیا nozzles ها در tarantulas کوچک تر یا juvenile - یا حتی روی گونه های عنکبوتی دیگر وجود دارند یا نه
[ترجمه گوگل]رشته های بعدی او امیدوار است که از اینکه آیا مخازن موجود در کوچکترها یا جوانه ها یا حتی دیگر گونه های عنکبوت وجود دارند، برطرف شود
[ترجمه گوگل]رشته های بعدی او امیدوار است که از اینکه آیا مخازن موجود در کوچکترها یا جوانه ها یا حتی دیگر گونه های عنکبوت وجود دارند، برطرف شود
6. The stewards' badges are made so they do not unstick from a car and therefore cannot be passed around.
[ترجمه ترگمان]The که بر روی stewards نصب می شوند از ماشین پیاده نمی شوند و به همین دلیل نمی توان آن را رد کرد
[ترجمه گوگل]مدالها ستاره دار ساخته می شوند تا از یک ماشین ناپدید نشوند و بنابراین نمی توانند به اطراف منتقل شوند
[ترجمه گوگل]مدالها ستاره دار ساخته می شوند تا از یک ماشین ناپدید نشوند و بنابراین نمی توانند به اطراف منتقل شوند
7. There are plenty of short actions lying untapped in the stacks of documents and e-mails, which, when discovered and unlocked, unstick all kinds of work and generate a very real sense of progress.
[ترجمه ترگمان]کاره ای کوتاهی وجود دارند که دست نخورده در قفسه های اسناد و نامه های الکترونیکی قرار دارند، که وقتی کشف و باز می شوند، تمام انواع کار را از بین می برند و حس واقعی پیشرفت را ایجاد می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از اقدامات کوتاه وجود دارد که در ستونهای اسناد و ایمیل به کار رفته است، که هنگام کشف و باز شدن، انواع کارها را از بین می برد و حس واقعی پیشرفت را ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]بسیاری از اقدامات کوتاه وجود دارد که در ستونهای اسناد و ایمیل به کار رفته است، که هنگام کشف و باز شدن، انواع کارها را از بین می برد و حس واقعی پیشرفت را ایجاد می کند
کلمات دیگر: