بدون پنجره
windowless
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of window.
• having no windows, lacking windows
جملات نمونه
1. small windowless rooms tend to smother me
اتاق های کوچک و بی پنجره دل مرا می گیرند.
2. the accountants stewed in a windowless room eight hours a day
حسابدارها در یک اتاق بی پنجره روزی هشت ساعت از گرما کلافه می شدند.
3. the murky corners of the windowless hall
گوشه های تاریک تالار بی پنجره
4. He'd spent four and a half years in windowless cells, much of the time in chains.
[ترجمه ترگمان]او چهار و نیم سال را در سلول های بی پنجره گذرانده بود، بیشتر زمان در زنجیر بود
[ترجمه گوگل]او چهار سال و نیم در سلولهای بدون پنجره صرف شد، بیشتر وقتها در زنجیرها بود
[ترجمه گوگل]او چهار سال و نیم در سلولهای بدون پنجره صرف شد، بیشتر وقتها در زنجیرها بود
5. Afterward virtually the entire class adjourned to a windowless basement room in Steinman.
[ترجمه ترگمان]بعد از آن همه کلاس به جلسه زیرزمینی بدون پنجره در Steinman ختم شد
[ترجمه گوگل]پس از آن تقریبا تمام کلاس ها به یک اتاق زیرزمین پنجره در Steinman متوقف شدند
[ترجمه گوگل]پس از آن تقریبا تمام کلاس ها به یک اتاق زیرزمین پنجره در Steinman متوقف شدند
6. She sat in a small, windowless cubicle behind a large desk with five telephones in front of her.
[ترجمه ترگمان]او در اتاقک کوچک و بدون پنجره پشت می زی بزرگ با پنج تلفن جلو او نشسته بود
[ترجمه گوگل]او در یک کابین کوچک و بدون پنجره پشت میز میز بزرگ با پنج تلفن در مقابل او نشسته بود
[ترجمه گوگل]او در یک کابین کوچک و بدون پنجره پشت میز میز بزرگ با پنج تلفن در مقابل او نشسته بود
7. We occupy the sun porch, a windowless living room with a fake marble fireplace and a dining room behind glass doors.
[ترجمه ترگمان]ما در ایوان sun، یک اتاق پذیرایی بدون پنجره و یک اتاق پذیرایی با یک شومینه مرمری و یک اتاق ناهارخوری پشت دره ای شیشه ای قرار داریم
[ترجمه گوگل]ما سالن خورشید، یک اتاق نشیمن بدون پنجره با شومینه سنگ مرمر جعلی و یک اتاق غذاخوری در پشت درب شیشه ای را اشغال می کنیم
[ترجمه گوگل]ما سالن خورشید، یک اتاق نشیمن بدون پنجره با شومینه سنگ مرمر جعلی و یک اتاق غذاخوری در پشت درب شیشه ای را اشغال می کنیم
8. A stranger would not have known about the windowless basement storeroom.
[ترجمه ترگمان]یک غریبه از انبار بدون پنجره خبر نداشت
[ترجمه گوگل]یک غریبه در مورد انبار زیرزمین پنجره بی خبر بود
[ترجمه گوگل]یک غریبه در مورد انبار زیرزمین پنجره بی خبر بود
9. The team is crammed into a small, windowless conference room at the University of Southern California student recreation center.
[ترجمه ترگمان]این تیم در یک اتاق کنفرانس بدون پنجره و بدون پنجره در مرکز تفریحی دانشجویی در کالیفرنیای جنوبی چپانده شده است
[ترجمه گوگل]این تیم در یک اتاق کنفرانس کوچک و بدون پنجره در مرکز تفریحی دانشجویی دانشگاه جنوبی کالیفرنیا قرار دارد
[ترجمه گوگل]این تیم در یک اتاق کنفرانس کوچک و بدون پنجره در مرکز تفریحی دانشجویی دانشگاه جنوبی کالیفرنیا قرار دارد
10. The atmosphere had suddenly changed in the windowless little room, and she was interested to know why.
[ترجمه ترگمان]ناگهان جو در اتاق کوچک بدون پنجره تغییر یافته بود و او مایل بود بداند چرا
[ترجمه گوگل]فضای ناگهان در اتاق کوچک اتاق پنجره تغییر کرد، و علاقه مند بود که بداند چرا
[ترجمه گوگل]فضای ناگهان در اتاق کوچک اتاق پنجره تغییر کرد، و علاقه مند بود که بداند چرا
11. The camera settled across the street from a windowless exterior set in a row of shopfronts.
[ترجمه ترگمان]دوربین از نمای پنجره بدون پنجره که در ردیفی از shopfronts قرار داشت، ساکن بود
[ترجمه گوگل]دوربین در سراسر خیابان از یک بیرونی بی پنجره که در یک ردیف از مغازه ها قرار گرفته است، حل و فصل شد
[ترجمه گوگل]دوربین در سراسر خیابان از یک بیرونی بی پنجره که در یک ردیف از مغازه ها قرار گرفته است، حل و فصل شد
12. He was in a high - ceilinged windowless cell with walls of glittering white porcelain.
[ترجمه ترگمان]او در یک سلول مرتفع و بدون پنجره بود که دیواره ای سفید درخشان داشت
[ترجمه گوگل]او در یک سلول پنجره بدون بالا با سقف با دیوارهای پر زرق و برق چینی سفید بود
[ترجمه گوگل]او در یک سلول پنجره بدون بالا با سقف با دیوارهای پر زرق و برق چینی سفید بود
13. Riley, you're not missing that little windowless cubicle we found you in?
[ترجمه ترگمان]رایلی، اون اتاقی که تو رو پیدا کردیم رو از دست ندادی؟
[ترجمه گوگل]رایلی، شما کابوس کوچکی در پنجره ای که ما در آن پیدا کردیم از دست نرفتن؟
[ترجمه گوگل]رایلی، شما کابوس کوچکی در پنجره ای که ما در آن پیدا کردیم از دست نرفتن؟
14. He sits on a chair in a windowless laboratory and cradles a large rock, or core, of jet-black flint in his left hand.
[ترجمه ترگمان]او روی یک صندلی در یک آزمایشگاه بدون پنجره نشسته و یک سنگ بزرگ و یا هسته بزرگی از سنگ چخماق سیاه در دست چپش قرار می دهد
[ترجمه گوگل]او روی یک صندلی در یک آزمایشگاه بدون پنجره نشسته و یک سنگ بزرگ یا هسته ای از چنگک جت سیاه در دست چپش نشسته است
[ترجمه گوگل]او روی یک صندلی در یک آزمایشگاه بدون پنجره نشسته و یک سنگ بزرگ یا هسته ای از چنگک جت سیاه در دست چپش نشسته است
کلمات دیگر: