کلمه جو
صفحه اصلی

unsoundness

انگلیسی به فارسی

بی احتیاطی


انگلیسی به انگلیسی

• lack of soundness; instability; unhealthiness

جملات نمونه

1. Unsoundness which could be due to hereditary factors would be a good reason for rejecting the mare.
[ترجمه ترگمان]unsoundness که ممکن است ناشی از عوامل وراثتی باشد، دلیل خوبی برای رد کردن مادیان است
[ترجمه گوگل]ناامنی که می تواند ناشی از عوامل ارثی باشد، دلیل خوبی برای رد کردن مارمولک است

2. Any indication of unsoundness in legs and feet, front or rear, standing or moving, is to be considered a serious fault.
[ترجمه ترگمان]هر نشانه ای از unsoundness در پاها و پاها، جلو یا عقب، ایستاده یا حرکت کردن، یک اشتباه جدی تلقی می شود
[ترجمه گوگل]هر گونه نشانه ای از عدم صدا در پاها و پاها، جلو یا عقب، ایستاده یا حرکت می کند، باید یک خطای جدی در نظر گرفته شود

3. Among them a very important reason lies in unsoundness of incentive mechanism for state owned enterprise managers.
[ترجمه ترگمان]یکی از دلایل بسیار مهم در ایجاد مکانیزم انگیزه برای مدیران شرکت دولتی است
[ترجمه گوگل]در میان آنها یک دلیل بسیار مهم نهفته در عدم سازوکار مشوق برای مدیران شرکت های دولتی است

4. The unsoundness of his conclusion was obvious.
[ترجمه ترگمان]نتیجه نتیجه گیری او آشکار بود
[ترجمه گوگل]بی نتیجه بودن نتیجه گیری او واضح بود

5. The unsoundness growth of fusion function was the major pathogenetic factor in intermittent exotropia.
[ترجمه ترگمان]رشد unsoundness تابع ترکیب فاکتور اصلی pathogenetic در exotropia متناوب بود
[ترجمه گوگل]رشد نامطلوب عملکرد فیوژن عامل اصلی پاتوژنیک در اکوتروپی متناوب بود

6. Because of unsoundness of interrelated legal institutions, the compensation for mental distress is a blank spot in civil suit collateral to criminal proceedings in practice.
[ترجمه ترگمان]به دلیل of نهاده ای قانونی مرتبط، جبران پریشانی روحی جای خالی در دادخواست مدنی برای دادرسی کیفری در عمل است
[ترجمه گوگل]به دلیل عدم صداقت از نهادهای حقوقی مرتبط، جبران خسارت روانی، یک نقطه خالی در وظیفه مدنی برای رسیدگی به پرونده های کیفری است

7. Does the law discriminate in those cases between vices and unsoundness?
[ترجمه ترگمان]آیا قانون در آن موارد بین vices و unsoundness تمایز قایل می شود؟
[ترجمه گوگل]آیا این قانون در آن موارد بین ناهنجاری ها و عدم صلاحیت تفاوت دارد؟

8. Perhaps no person can be a poet, or even enjoy poetry, without a certain unsoundness of mind.
[ترجمه ترگمان]شاید هیچ فردی نمی تواند شاعر باشد، یا حتی از شعر لذت ببرد، بی آن که ذهن خاصی داشته باشد
[ترجمه گوگل]شاید هیچ کس شاعر نباشد و حتی حتی از شعر لذت ببرد، بدون یک معنی خاص از ذهن

9. Tourism e-commerce in China is in a developing stage, and the unsoundness of social credit system has impacted tourism e-commerce activities.
[ترجمه ترگمان]صنعت گردشگری در چین در حال توسعه است و the سیستم اعتباری اجتماعی بر فعالیت های تجارت الکترونیک تاثیر گذاشته است
[ترجمه گوگل]گردشگری تجارت الکترونیک در چین در یک مرحله در حال توسعه است و عدم اعتبار سیستم اعتباری اجتماعی بر فعالیت های تجارت الکترونیک گردشگری تاثیر گذاشته است

10. No one can be a poet without a certain unsoundness of mind.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی تواند بدون شک یک شاعر باشد
[ترجمه گوگل]هیچکسی نمیتواند شاعر باشد و بدون معنی خاصی از ذهن باشد

11. A later book received a rather discourteous reception in the San Francisco Chronicle, in which the reviewer wrote, "mental unsoundness is everywhere visible in this book.
[ترجمه ترگمان]کتاب بعدی یک پذیرش نسبتا بی ادبانه در کرونیکل سان فرانسیسکو به دست آورد که در آن the نوشته بود: \" unsoundness ذهنی در همه جا در این کتاب مشهود است
[ترجمه گوگل]یک کتاب بعد، پذیرش نسبتا ناراحت کننده ای را در سان فرانسیسکو کرونیکل دریافت کرد، که در آن بازنگری نوشت: �ناسازگی ذهنی در همه جا در این کتاب قابل مشاهده است

12. It is related to transformation of macro-politics and social management, frailty of rural economy, quality of cadres and grassroots and unsoundness of legal systems etc.
[ترجمه ترگمان]این مربوط به تغییر سیاست کلان و مدیریت اجتماعی، ضعف اقتصاد روستایی، کیفیت کادر و مردم عادی و unsoundness سیستم های قانونی است
[ترجمه گوگل]این امر به تغییر سیاست کلان و مدیریت اجتماعی، ضعف اقتصاد روستایی، کیفیت کارکنان و عامه مردم و ناسازگاری سیستم های حقوقی و غیره مرتبط است

13. Results It was mentioned in the genograms of 27 clients that the most of these adolescent patients with depression had imbalance of family structure and unsoundness of family function.
[ترجمه ترگمان]نتایج در the ۲۷ نفره از مشتریان ذکر شد که اکثر این بیماران بزرگ سال مبتلا به افسردگی، عدم تعادل در ساختار خانواده و unsoundness کارکرد خانواده را داشتند
[ترجمه گوگل]یافته ها در ژنوگرافی 27 نفر از مشتریان ذکر شده است که اکثر این افراد مبتلا به افسردگی با اختلال در ساختار خانوادگی و عدم صلاحیت عملکرد خانواده مواجه هستند

14. These documents reflect the distinctive features of the structure of the merchants' families such as adopting system, unsoundness of family, preternatural. . .
[ترجمه ترگمان]این اسناد ویژگی های متمایز ساختار خانواده های بازرگانان مانند اتخاذ سیستم، unsoundness خانواده و غیر طبیعی را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]این اسناد منعکس کننده ویژگی های متمایز ساختار خانواده های بازرگانان از قبیل اتخاذ نظام، عدم کفایت خانواده، پیش از ظهور است


کلمات دیگر: